- تاریخ ثبتنام
- 30/5/20
- ارسالیها
- 1,296
- پسندها
- 16,274
- امتیازها
- 39,073
- مدالها
- 24
سطح
24
- پرسنل مدیریت
- #1,011
- داستان راجب دختریه که خانواده متعصب و مذهبی داره. اتفاقایی که افتاده باعث میشه از همون دوران بچگی از هر چی ام ریشو و مذهبی متنفر باشه. مخصوصا داداشش که تو بچگی وقتی دوست دختره نامه از یه پسر میگیره میفهمه ولی چون عاشقش بوده میندازه گردن آبجی خودش و کلی میزنتش. یه بارم توی دانشگاه با یه پسر رابطه داره وبهم علاقه مندن پسره میاد خواستگاری ولی خانواده دختره قبول نمیکنن میگن شبیه ما نیست و کلی میزننش بعدا دختره هم واسه نجات پسره ردش میکنه و رابطشو بهم میزنه. در نهایت به خاطر خانوادش با یه خانواده مذهبی مثلا وصلت میکنه که اسم شوهرش فکر کنم رضا هست. بابای شوهرش بهش چشم داره و دیگه خیلی عیان موقع رد شدن از کنارش دستمالیش میکنه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.