سلام بچه ها من یه رمان رو نصف کاره خوندم دنبالش میگردم دختریه ک پیش داییش زندگی میکنه یه روز به یه شرکت میره و توی شرکت با ریس شرکته دقیق یادم نیس بحث میکنه و درباره پول این حرفا بحث میکنن ریس شرکت یه چک مینویسه و به دختره میده دختره هم یجا میخاستن کیفشو بزنن ک از یه بلندی پرت میشه و دو نفر نجاتش میدن و یه زنک میفروشنش زنه هم تویه مجلسی ک برگذار شده بود دختر رو به یه عرب میفروشه و دختر بین راه میره دسشویی فرار میکنه ک مردی نجاتش میده ک همون ریسس شرکته هست و میبرتش خونه خودش و نمیزارش بیرون بیاد