مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

سالخورده و گربه اش

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
4/6/18
ارسالی‌ها
946
پسندها
19,424
امتیازها
42,073
مدال‌ها
36
سن
18
سطح
24
 
  • #131
رمان توسکا باید باشة
 
امضا : سالخورده و گربه اش
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] R_MāN'8

aynazrafii

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
17/7/19
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #132
سلام توی اون رمان اسم شخصیت اصلی روشنا بود که پدر مادرشو از دست داده بود و پیش قبل از مرگش همه ی ارث دختره رو داده بود به یکی از اقوام دورشون که ی پسر جوونی بود به اسم شهاب و شهابم پدر مادرشو از دست داده بود و با برادرش امیر توی خونه ی مادربزرگش زندگی میکرد که بهش میگفتن عزیز،روشنا هم رفت پیش اونا زندگی میکرد آخرشم عاشق شهاب شد و شهاب بنا ب شرایط پیش اومده مجبور بود با نازی ازدواج کنه روشنا نتونست طاقت بیاره و ارث شو گرفت و رفت پی کارش و بعد ی مدت عزیز فوت کرد و آخرش روشنا با شهاب ازدواج کرد تروخدا اگه میدونید بگید دارم دیوونه میشم اسمشو نمیدونم
 
آخرین ویرایش

mshtahoora

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
27/7/19
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #133
سلام دوستان
من دنبال یه رمانم که خیلی وقت پیش خوندم
یه دختری هست ۱۸ سالشه که با مادر و برادر کوچکترش به خونه یکی از فامیل‌هاشون میان و دختره عاشق پسر فامیلشون میشه که سن بالایی داره حدود ۳۴ سال اما نمیتونه بهش بگه که دوسش داره تا روزی که میخوان برن خواستگاری این پسره دختره یه رفتارایی از خودش بروز میده که پسره میفهمه دختره بهش علاقه داره ..خلاصه اینا نامزد میکنن ولی به خاطر بچه بازی دختره از هم جدا میشن ولی بعد چند سال پسره میره سراغش و با هم ازدواج میکنن
 

m.r2004

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
3/8/19
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #134
سلام دوستان عزیز یه رمان هست که دختره تو یه حادثه خانوادش رو از دست میده و عموس میارش پیش خودش. عموش 2 پسر یتیم رو به فرزند خوندگی گرفته بوده از بچگی که اسم یکیشون سپهره و کم کم سپهر عاشق دختر داستان میشه و دختره اولش باهاش خیلی بده ولی اونم بعد باهاش خوب میشه و بعد از اون یه سری اتفاقات براشون میوفته رمان هیلی قشنگی بود خیلی وقت پیش خوندم اسمش یادم نیست ممنون میشم کمکم کنید
فکر کنم رمان دلیار باشه
 

نیایش کرامتی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
5/8/19
ارسالی‌ها
5
پسندها
3
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #135
سلام دوستان عزیز یه رمان هست که دختره تو یه حادثه خانوادش رو از دست میده و عموس میارش پیش خودش. عموش 2 پسر یتیم رو به فرزند خوندگی گرفته بوده از بچگی که اسم یکیشون سپهره و کم کم سپهر عاشق دختر داستان میشه و دختره اولش باهاش خیلی بده ولی اونم بعد باهاش خوب میشه و بعد از اون یه سری اتفاقات براشون میوفته رمان هیلی قشنگی بود خیلی وقت پیش خوندم اسمش یادم نیست ممنون میشم کمکم کنید
رمان دلیار
 

نیایش کرامتی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
5/8/19
ارسالی‌ها
5
پسندها
3
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #136
نه اینا نیست.
بعد یادمه که مدتی که اونجا خدمتکار بود بایه پسر که فامیلشون بود به اسم سپهر ، آشنا میشه.
یه شب دختره میره باغ فلوت میزنه روش یه نشون بود بعد پسره که این نشونو میبینه شک میکنه.
آخرشم بهم میرسن.
فک کنم داخل اسمش نفس داشت
رمان نفس نفس دل
 

lilix

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
7/3/19
ارسالی‌ها
291
پسندها
2,106
امتیازها
11,933
مدال‌ها
13
سن
22
سطح
9
 
  • #137
خلاصه رمان
اسم پسره فواد که میشه دایی ناتنی دختر(فکر کنم مهتاب بود اسمش) اینا عاشق هم میشن و ازدواج میکنن. فواد بیمار روانیه میزنه دختره رو ناکار میکنه چون فکر میکنه قبل از ازدواج رابطه داشته
 
امضا : lilix

نیایش کرامتی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
5/8/19
ارسالی‌ها
5
پسندها
3
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #138
سلام یک رمان بود ک پسره مبخواست خودکشی کنه.دختذه تو ترافیک تو ماشین پسره رو دید و براش شماره انداخت.پسره موقع خودکشی بادختره تماس میگیره.بعدها باهم رفیق میشن و دختره تو پارک دیزی میخوره و آروغ می زنه و....اسم چیه توروخدا بهم بگید.
[/QUOT
رمان تمنا برای نفس کشیدن
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] sana_pat

نیایش کرامتی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
5/8/19
ارسالی‌ها
5
پسندها
3
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #139
سلام
خلاصه‌ی رمان اینه که عموی واقعی دختره که فکر می‌کنم اسمش اتابک بوده و یه خورده هم می‌لنگیده و استاد دانشگاه هم بوده عاشق برادر زاد‌ه‌اش می‌شه
رمان سرگیجه های تنهایی من
 

نیایش کرامتی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
5/8/19
ارسالی‌ها
5
پسندها
3
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #140
سلام یه رمان هست که دختره بی حجابه وزیاد معتقد نیس ویه پسر هست که مذهبیه که هردو باهواپیما سقوط میکنن دختره عاشق پسره میشه ویه مدت گمش میکنه بعدکه پیداش میکنه پسره قانعش میکنه وادم مذهبی میشه وکلی درد سرمیکشن تا ازدواج کنن کسی اسمشومیدونه؟
رمان آدم و حوا
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Hanih
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
5
بازدیدها
139
عقب
بالا