مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ایسا

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/4/19
ارسالی‌ها
71
پسندها
357
امتیازها
1,963
مدال‌ها
4
سطح
4
 
  • #1,651
سلام لطفا رمانایی که مردی دختری رو به سرپرستی میگیره رو معرفی کنید
پاراهور و سگ خانه زاد رو خوندم
افسونگر وچک کنین ببینین همونه که میخواینه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Aabbcc

melody84

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/8/20
ارسالی‌ها
9
پسندها
4
امتیازها
3
سن
19
سطح
0
 
  • #1,652
سلام
من پارسال یه رمان که خانواده پدری دختره که اسمش سایه هستش رو میزارن پرورشگاه بعد چندسال تو پرورشگاه عاشق میشه پسره هم درخواست ازدواج میده ولی شبش نگهبان پرورشگاه م**س.ت میکنه به سایه ت*جاوز میکنه بعد این اتفاق فرار میکنه ولی تصادف میکنه و بعد بهوش اومدنش پیرمرد کمکش میکنه درس ببخونه فامیلیش هم عوض میکنه بعد چند سال برا انتقام برمیگرده

.همچین رمانی میشناسین؟؟!!
 

ایسا

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/4/19
ارسالی‌ها
71
پسندها
357
امتیازها
1,963
مدال‌ها
4
سطح
4
 
  • #1,653
سلام دوستان :)
دنبال رمانی میگردم، که در مورد دختری بود که با دوستش برای تست بازیگری میرن در صورتیکه خودش نمیخواسته تست بده، ولی اتفاقی میفته که بعد از تست دادن قبول میشه.
باباش مدیر بازنشسته س و تک فرزنده و بعد از بازی، خیلی معروف میشه.
یه مرد به اسم آرشاویر چون شبیه عشقش توی ایتالیا بوده، عاشقش میشه ولی پسره فک کنم مبتلا به پارانویا بوده چون عشق ثابقش مازوخیست بوده و در نهایت همین باعث شده که بمیره.
دختره با کمک پدر شوهرش، آرشاویرو درمان میکنه.
جلد دومم داره نوشته ازهما اصفهانی البته جلد دومش باید چندتا رمان بخونی
 

Nill

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
31/8/20
ارسالی‌ها
15
پسندها
10
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #1,654

ZAHRA TAVASOLIAN

مترجم انجمن
مترجم انجمن
تاریخ ثبت‌نام
14/4/20
ارسالی‌ها
1,078
پسندها
7,076
امتیازها
24,673
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #1,655
امضا : ZAHRA TAVASOLIAN

*Pantea*

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/1/20
ارسالی‌ها
368
پسندها
3,554
امتیازها
16,913
مدال‌ها
1
سطح
2
 
  • #1,656
سلام رمان درمورد پسری فکر کنم به اسم ارتین بود که فکر کنم یه گروه سه نفره بودن با سه تا دختر آشنا میشن هر یک از افراد با اون یکی از اونا ازدواج میکنه بعد از مدتی پسره دختره رو توی کافی شاپ با یکی می بینه و تو خونه زندونیش میکنه بعد از مدتی دختره از پسره باردار میشه و اونا از هم طلاق میگیرن دختره میره خارج پیش برادرش چند سال بعد با فردی به اسم پارسا که توی این چند سال کمکش کرده بر میگرده ایران و ارتین رو می بینه بچه ارتین و دختره تو این مدت به ارتین خیلی وابسته میشه و بهش میگه عمو دختر دوباره بر میگرده خارج و ارتین هم میره دنبالش یک روز دختره سرکار بوده که برادر و زن برادرش داشتن درمورد بچه دختره و ارتین حرف میزدن ارتین میفهمه و غوغا به پا میکنی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Nill

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
31/8/20
ارسالی‌ها
15
پسندها
10
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #1,657
  • Sad
واکنش‌ها[ی پسندها] *Pantea*

behnaz1999

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
1/8/20
ارسالی‌ها
48
پسندها
67
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #1,658
سلام دوستان یه رمانی بود که دوخواهر میرن تو یه روستایی اونجا یه پسره برادرخان بود یکی از خواهرا و بزور میبره تو عمارتشون که باهاش ازدواج کنه، شخصیت اصلی دختر داستان نجاتش میده، شخصیت اصلی پسره که خان روستا بوده خیلی بداخلاق بود، هرکی هرکاری می‌کرد باید از اون اجازه می‌گرفت دختر و پسره خیلی باهام لجبازی میکردن،با هم یه روز بارونی تو جنگل گیر میکنن،دختره یه ویلا کنار ویلا خان می‌خره.با هم میرن پیش خان روستا بالا که پسر اون خان هم که آدم بدی بوده از دختر داستان خوشش میاد کسی خونده؟ اسمش میدونین چیه؟ خواهردختر و برادر خان هم ازدواج میکنن باهم،
اسم رمان در آغوش مهربانی هستش
 

behnaz1999

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
1/8/20
ارسالی‌ها
48
پسندها
67
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #1,659
سلام. میشه رمانی که توش دختره ترسو باشه معرفی کنید؟
یارمانی که دختره فقیر یا به هر لحاظ دیگ ضعیف باشه و پسره حامی و پشتش باشه
ممنون میشم
فقط بگید کدومه
رمان رفتم که نا تمام بمانم . رمان نه دیگه نمیبخشم. رمان سفر به دیار عشق .رمان نزار دنیا رو دیوونه کنم. البته اینا همه شخصیت دختراش ترسو و ضعیفن ولی شخصیتای مردش یکم خشن و مستبد ولی تکیه گاه هستن. جالبن .بخونی پشیمون نمیشی. باز یادم اومد میگم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Aabbcc

fatemahdelvar1991

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
26/8/20
ارسالی‌ها
8
پسندها
4
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #1,660
سلام خسته نباشید
دنبال یه رمانم در مورد یه زن که تو سن ۱۶سالگی ازدواج می‌کنه ،شوهرش پزشک ،دوتا بچه داره ، یه دختر یه پسر ،سن 30سالگی با یه پسر دوست میشه همیشه ساده پوش بوده از شوهرش جدا میشه بعد بخاطر دخترش دوباره ازدواج می‌کنه با شوهرش
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا