مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ُُShiva**Z

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
24/10/19
ارسالی‌ها
6
پسندها
9
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #291
سلام. ممنون می‌شم اگه کسی اسم این رمان رو می‌دونه بگه...

در مورد یه دختر با وضعیت مالیِ نسبتاً بده که توی بیست و پنج سالگی استاد دانشگاه می‌شه و دانشجوهاش خیلی اذیتش می‌کنن به خصوص یه پسره به اسم سینا که فقط دو سال از دختره کوچیک‌تره...
رمان : دانشجو
 

ُُShiva**Z

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
24/10/19
ارسالی‌ها
6
پسندها
9
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #292
دنبال یه رمانم:
یه دختره به اسم انید که در اصل اسمش آناهید تهران دانشگاه میره بعد ب خاطر یه چیزی مجبور میشه خونه یه پیرزن زندگی کنه و بعد چند وقت نوه همین خانومه از آمریکا میاد پایانشم خوش بود.فقط همینا یادمه.
کسی اسمشو میدونه؟
رمان: باورم کن
 

Fatemehoseini

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
26/10/19
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #293
سلام ی رمان هست ک دختره وپسره باهم پنهانی ازدواج میکنن پسره لکنت زبان داشته ودختره ترشی میفروخت ک درامد داشته باشن بعد باکلی مشکلات دختره باردارمیشه ومجبورن ازدواجشونو اشکارکنن بعد باکلی دردسر بچشون بدنیا میاد اسمشو میذارن طوفان کسی اسم این رمانو میدونه؟؟؟
 

S_j

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/19
ارسالی‌ها
67
پسندها
106
امتیازها
523
سطح
0
 
  • #294
سلام ی رمان هست ک دختره وپسره باهم پنهانی ازدواج میکنن پسره لکنت زبان داشته ودختره ترشی میفروخت ک درامد داشته باشن بعد باکلی مشکلات دختره باردارمیشه ومجبورن ازدواجشونو اشکارکنن بعد باکلی دردسر بچشون بدنیا میاد اسمشو میذارن طوفان کسی اسم این رمانو میدونه؟؟؟
زخم پاییز
 

Elnarioboody

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
27/10/19
ارسالی‌ها
1
پسندها
16
امتیازها
30
سطح
0
 
  • #295
سلام اسم یه رمان رو می خوام که تقریبا یه سال پیش تموم شد الانم چاپ شده فک کنم ... راجب دختری بود که بعد مرگ پدرش مجبور میشه با خونواده رئیس پدرش که خلافکارن بمونه ، پسر اون خونواده عاشقشه برا همین نمیزاره بره ولی دختره دوسش نداره و یه پلیسو دوست داره چند بارم فرار میکنه اخرشم با همون پلیسه ازدواج میکنه ... همکاری دو نویسنده ست و یه شعرم توش خیلی تکرار شده : شکنجه بیشتر از این ، کسی سهم تو باشد و پیش چشمت به دیگری برسد
ممنون میشم زود جواب بدید
 

nasimm

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/10/19
ارسالی‌ها
4
پسندها
7
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #296
کسی اسم رمان میدونه کمک کنه پیلییززززز
جریان این جور بود که دختره مادرش میمیره خاله بزرگش اصلا دوستش نداره میگه برو با خدمتکارت زندگی کن پسر خدمتکار عاشق دختر خاله هست این دختر میره شهر دیگه با چند نفر اشنا میره شرکت پسر عمو دختر و پسر عاشق رئیسش میشه پدربزرگ پسره میگه تو باید بری خالش هم میگه به شرطی اجازه ازدواج واسه اون دونفرمیدم که تو بری بی خبر این دختر طبق ادرسی که مادرش قبل مرگ میده میره اصفهان پیش یه خوانواده بعد از مدتی پدر بزرگه میگه بیا نوم دیونه شده از دوری میاد پیش پسره باهم ازدواج میکنن.
پ.ن:اون دوتا دختر پسره خواهر برادر های ناتنیش بودن بعدا میفهمه که دروغ گفتن زنت مرده سر زا و به زنه هم گفتن شوهرت مرده.
 

❀‿❀ انارِ خندون ❀‿❀

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
14/10/19
ارسالی‌ها
80
پسندها
1,383
امتیازها
9,613
سن
24
سطح
0
 
  • #297
سلام ی رمانیه که دختره ایرانیه و مدله خارجیاس ولی بعد چن مدت که برمیگرده ایران یکی از پسرای اقوامشون همدیگرو دوس دارن ولی دتره از همه قایم میکنه شغلشو حتی از پسده
بعد تو جمع خونوادگیشون که نشستن یکی از دخترای اقوام پسره برای اینکه ابرو دخترو ببره میگه نگا کنین که عکسش تو روزنامه مدلینگه ولی پسره و خوندادش کمکش میکنن تا موفق بشه تو کارش...ـهمین فقط یادمع کسی اسمشو میدونه؟
 

S_j

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/19
ارسالی‌ها
67
پسندها
106
امتیازها
523
سطح
0
 
  • #298
سلام ی رمانیه که دختره ایرانیه و مدله خارجیاس ولی بعد چن مدت که برمیگرده ایران یکی از پسرای اقوامشون همدیگرو دوس دارن ولی دتره از همه قایم میکنه شغلشو حتی از پسده
بعد تو جمع خونوادگیشون که نشستن یکی از دخترای اقوام پسره برای اینکه ابرو دخترو ببره میگه نگا کنین که عکسش تو روزنامه مدلینگه ولی پسره و خوندادش کمکش میکنن تا موفق بشه تو کارش...ـهمین فقط یادمع کسی اسمشو میدونه؟
رمان زیتون رو چک کنید
 

❀‿❀ انارِ خندون ❀‿❀

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
14/10/19
ارسالی‌ها
80
پسندها
1,383
امتیازها
9,613
سن
24
سطح
0
 
  • #299

aramesh

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
13/10/19
ارسالی‌ها
5
پسندها
12
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #300
سلام یه رمانی بود که دختره اسمش آرزو بود و میخواست با پسر عموش که اسمش امید بود ازدواج کنه اما جواب آزمایششون بهم نخورد از هم جدا شدن بعد دختره با یکی دیگه ازدواج‌کرد و عاشقش شد
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا