سلام خسته نباشید من دنبال یک رمان میگردم که مادرم وقتی ۱۲ ساله بوده میخونده که یک دختر از در نجاری رد میشع و عاشق یک شاگرد نجار میشع به هم نامه میدن تا اینکه میاد خاستگاری دختره برخلاف میل خانوادش با پسر ازدواج میکنه پسر بیکار میشه و طلاهای دختر رو میفروشه پسره بچشون رو میکشه و دختره که با مادر شوهرش زندگی میکنه خونه رو با مادر شوهرش اتیش میزنه و میره ولی بازم پسره میاد دنبالش که برگرده ولی برنمیگرده دختره با یکی دیگه ازدواج میکنه که عاشقش میشه ظاهرا اسم دختر هم معصومه بوده ممنون میشم پیداش کنید و بهم ایمیل بزنید