نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

♣♥Roghaeih♥♣

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
45
پسندها
87
امتیازها
103
  • #3,851
با این موضوع، رمان زیاده؛ باید با جزئیات بیشتر بگی ولی من یه همچین رمانی خواندم به اسم حافظه شخصی از رها امینی عزیزم.
ممنون عزیزم حتما می خونم
متاسفانه جزئیاتش رو نگفت باز هم اگه همچین رمانی میشناسی معرفی کن ممنون
 

Mers~

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
35
 
ارسالی‌ها
2,701
پسندها
34,856
امتیازها
66,873
مدال‌ها
37
  • مدیر
  • #3,852
ممنون عزیزم حتما می خونم
متاسفانه جزئیاتش رو نگفت باز هم اگه همچین رمانی میشناسی معرفی کن ممنون
کله سحری حافظه یاری نمیکنه، ولی یادم اومد اوکی.
 
امضا : Mers~
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

@A.A

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
13
پسندها
11
امتیازها
33
  • #3,853
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Samieh1270

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
120
پسندها
192
امتیازها
668
مدال‌ها
2
  • #3,854
سلام یه رمان بود دختره و پسره عاشق هم میشن پسره مذهبی بوده دختره نه زیاد شر بوده بعد پسره میگه برای اینکه من راحت باشم عقد کنیم و عقد میکنن .... بعد دختره یکی دیگه که خیلی پولدار و مد روز بوده پیدا میکنه این پسره که اسمش رضا بوده رو ول میکنه میره با اون پولداره بعد یه شب با پولداره میره مهمونی اونجا تو مهمونی پارتنر هارو عوض میکردن اینم عوض میشه ولی برای اینکه با اون نره تو راه خودشو از ماشین میندازه بیرون بعد افسردگی میگیره مامانش میبرتش مشهد اونجا با یه خانواده که به خیرین کمک میکردن آشنا میشه و یه بار جای یکی از دخترای اون خانواده میره پرستاری یه بچه معلول و میکنه که اونجا میبینه بابای این بچه معلوله همون رضا عشق سابقشه (دختره چشماش آبی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

crazy.angel

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
600
پسندها
6,956
امتیازها
21,973
مدال‌ها
12
  • #3,855
امضا : crazy.angel
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

mehrazar

رفیق جدید انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
79
پسندها
134
امتیازها
578
مدال‌ها
2
  • #3,856
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Samieh1270

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
120
پسندها
192
امتیازها
668
مدال‌ها
2
  • #3,857
خلاصه رمان مال همین داستان بود از رضا که جدا شد رضا میره لندن ازدواج میکنه دختره میره مشهد اون پسر پولداره هم اسمش بابک بود
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

MARUL

کاربر فعال
سطح
10
 
ارسالی‌ها
511
پسندها
1,698
امتیازها
11,873
مدال‌ها
11
  • #3,858
سلام دوستان
یه رمان خیلی وقت پیش خوندم اسمش یادم نیست و فقط خلاصش یادمه:
اسم دختره آرامه و مادر و پدر نداره و برای در آوردن خرج خودش مجبوره کار کنه تو خونه های دیگران یه روز که از خونه صاحب کارش میاد بیرون پسر عموش که اسمش طوفان هست میدزدش و میبره پیش پسر عمه دختره ولی خود دختره نمیدونه بعد یه مدت که با پسر عمه اش خیلی خوب بوده پسر عمه اش میمیره و بعد اون عاشق طوفان میشه طوفانم چون که باباش تهدیدش میکنه از اونجا میره آرام هم میره شیراز تو شیراز دوباره همدیگه رو پیدا میکنن و باهم ازدواج میکنن .
هرکی میدونه میشه اسمشو بگه
کسی اینو نمیدونه؟؟؟
 
امضا : MARUL
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

mehrazar

رفیق جدید انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
79
پسندها
134
امتیازها
578
مدال‌ها
2
  • #3,859
خلاصه رمان مال همین داستان بود از رضا که جدا شد رضا میره لندن ازدواج میکنه دختره میره مشهد اون پسر پولداره هم اسمش بابک بود
اره اره همینه میگی اسم این در امتداد حسرته؟
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

حیران

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
170
پسندها
499
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
  • #3,860
امضا : حیران
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا