سلام
یه رمانی بود که پسره مذهبی بود دختره نبود
اینا ازدواج میکنن عاشق هم میشن
یا عاشق هم میشن ازدواج میکنن
خلاصه که زیاد چیزی یادم نیست ولی خیلی دوستش داشتم اگر کسی میدونه لطفاً بگه
سلام
منم دنبال این رمان میگردم
خلاصه:کل رمان راجع ب چند دختر شونزده سالس که ب مرور زمان بزرگ میشن ودوستی بینشون استحکام بیشتری پیدا میکنه این چند تا دختر شیطنت های بخصوصی دارن که خیلی شیرین و دلنشین هستن البته ن برا همه... برای چند نفر بخصوص..بلاخره این دخترا وارده دانشگاه میشن و همچنان شیطنت هاشون ادامه داره اما سه نفر از این اکیپ جدا میشن و...
شخصیت ها:سلما رحمانی،نسیم مهراد،نسترن انتظامی،پارای مهربد،نگین،سارا،تارا
علی خالقی،سینا سپهری،مهدی محمدیان،رایان شایسته
دنبال رمانی میگردم ولی اسمش یادم نیست فقط ی چیز کلی یادمه
دختره با فرد دیگه ای نامزد بوده و پسره میره مسافرت دختره هم میره مهمونی ی پسری به اسم سهیل اذیتش میکنه و مجبور میشه نامزد خودشو ول کنه
و اخرش هم یادمه سهیل تصادف میکنه ۴ سال میره تو کما
سلام
دنبال رمانی میگردم که دختره با پسر یکی از فامیلاشون عاشق هم بودن ولی پسر با یک نفر دیگ ازدواج میکنه شب عروسی دختر با برادر زن پسر اشنا میشن بعد ازدواج میکنن باهم پسر پولدار بود اگه کسی میدونه بگه...
سلام
یه رمانی بود که پسره دیه بابای دختره رو میده که از زندان ازاد شه بعد برای دختره شرط میذاره که باهاش ازدواج کنه پسره از قبل دختره رو دوست داشت
خانواده پسره هم باهاش خوب نبودن پسره رو مامان بزرگاش بزرگ کرده بودن
پاهای برادر دختره هم فلج بود پسره پول داد عمل کنن.
توروخدا اگه میدونین بگین خیلی دنبالشم
سلام
یک رمان بود که یه دختر پلیس بود وارد یه باند قاچاق انسان میشه بعد یه پسره هم بود که باباش تو بچگیش رفته بود پسره هم پلیس بود اینا جدا جدا وارد باند میشن و میرن دبی فکر کنم بعد اونجا یه نفر که از همین پلیسها هست میاد دختره رو آزاد میکنه بعد نگو پدر پسره و زن دوم و بچهش رییس این باند بودن
بعد اینا بر میگردن مزدوج میشن
اسمش رو دقیق یادم نیست نمیدونم توش انتقام داشت چی داشت
یه دختری فرار که رفت تو پارک خوابید بعد زنه بر خونش بعد ازش فیلم گرفت گفت اگه نیای تو باند فیلمتو پخش میکنم چند وقت بعدم دختره سره یه دزدی یه پلیسه رو میبینه عاشقش میشه بعدم یه ماموریتاشونو لو میده و فرار میکنه و بعد از مدتی که پیشه خانوادش بود با یکی که دوست میشه که پلیسه فامیلش بوده تهشم بهم میرسن