مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

SH _ Z

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
16/12/19
ارسالی‌ها
47
پسندها
99
امتیازها
103
  • #481
سلام یه رمانه که نامزد و برادر دختره پلیس بودن که طی عملیاتی کشته میشن، خونه ی دختره تحت نظره، تهدید میشه، میره پیش برادر شوهرش که شدیدا از دختره متنفره ولی تو خونه راهش میده بعد از چند مدت زندگی در خونشون، دختره متوجه میشه که برادر شوهرش یه دختر داره که پرستارش بهش خواب اور میده تا بخوابه و دختره تصمیم میگیره خودش از بچه مراقبت کنه، مادر بچه فوت شده، یه قسمت از رمان میخواستن برن سر خاک و دختره حلوا درست کرد ولی برادر شوهرش گفت با پول من چرا برای برادرت حلوا درست میکنی
اگر کسی می دونه لطفاً بگه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] S_j

فاطما گل

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
17/12/19
ارسالی‌ها
3
پسندها
13
امتیازها
30
  • #482
سلام چندوقتی میشه دنبال یه رمانم
یه پسره به اسم حامد بانامزدش به اسم سحر دعواش میشه ک تصادف میکنن باعث مبشه پسره چشماشُ ازدست بده
نامزدش هم ترکش میکنه
پسره افسرده میشه تااینکه دخترعموش ک باهم تو یه حیاط زندگی میکنن بهش کمک میکنه تاازین حالُ هوادربیاد
تااینکه پسره باکمک دخترعموش کنکور دکتراقبول میشه و...
میشه اگ کسی میدونه اسم رمانُ بهم بگه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Niyosha22

فاطما گل

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
17/12/19
ارسالی‌ها
3
پسندها
13
امتیازها
30
  • #483
فکرکنم تمنا برای نفس کشیدن باشه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Niyosha22

Sari

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
5/12/19
ارسالی‌ها
27
پسندها
22
امتیازها
40
  • #484
سلام میشه چند تا رمان با موضوع نجابت من بهانه تو به من معرفی کنید ممنونم
 

Hadis gg

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
5/7/17
ارسالی‌ها
5
پسندها
11
امتیازها
33
سن
25
  • #485
سلام بچه ها من یه چن وقتیه خیلی درگیر ی رمانم ک اسمش یادم نیس خلاصش این طور بود ک ی روز دختره وقتی برمیگرده خونه با جنازه ی پدرش روبرو میشه ظاهرا پدر دختره خودکشی کرده بود و خودش رو دارزده بود بعدش دوست پدرش و زنش ک ی ادمای مسنی بودن ازش مراقبت می کنن اما مرده بعد از مرگ همسرش می خواد دختره رو صیغه کنه دختره هم چون مجبور بوده قبول میکنه اسم شخصیتا و خیلی از جزئیاتش رو یادم نیس کسی اسمش رو می دونه؟؟؟؟
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ήίάž

Hadis gg

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
5/7/17
ارسالی‌ها
5
پسندها
11
امتیازها
33
سن
25
  • #486
سلام بچه ها من یه چن وقتیه خیلی درگیر ی رمانم ک اسمش یادم نیس خلاصش این طور بود ک ی روز دختره وقتی برمیگرده خونه با جنازه ی پدرش روبرو میشه ظاهرا پدر دختره خودکشی کرده بود و خودش رو دارزده بود بعدش دوست پدرش و زنش ک ی ادمای مسنی بودن ازش مراقبت می کنن اما مرده بعد از مرگ همسرش می خواد دختره رو صیغه کنه دختره هم چون مجبور بوده قبول میکنه اسم شخصیتا و خیلی از جزئیاتش رو یادم نیس کسی اسمش رو می دونه؟؟؟؟
کسی نمی دونه؟؟؟ ذهنم واقعا درگیرشه
 

SH _ Z

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
16/12/19
ارسالی‌ها
47
پسندها
99
امتیازها
103
  • #487
داستان یه پسر که وضع مالی خوبی نداره و با مادرش و خواهر و شوهر خواهرش که طبقه بالاشونن زندگی میکنه
این پسر یه دخترو توی پارک از دست دزد بود فک کنم نجات میده و با هاش دوست میشه ولی نمیدونه که دختره پولداره
وقتی میفهمه به هم میزنن ولی چن سال بعد به پسره انتقالی میدن بره شرکت بابای دختره
اسم شخصیتارم یادم نیست متاسفانه
[/QUOTE
سلام
رمان : دلمو برگردون
 

SH _ Z

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
16/12/19
ارسالی‌ها
47
پسندها
99
امتیازها
103
  • #488
سلام
رمان درمورد دختری بود که واسه یه کار توی یه خونه یه مرده پولدار استخدام میشه . مرده یه بچه داره که پسره و حدود 4 یا 5 سالشه
زن مرده نمدونم مرده یا هم طلاق گرفته دختره با پسر مرده اخت میشن دیوارای اتاق پسره رو رنگ میکنن بابای پسره رو اذیت میکنن و از این حرفا اخرش هم با مرده عروسی میکنه در ضمن توی حیاط خونه هم یه ابشار مصنوعی فکر کنم هست
سلام
رمان: نیما
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ήίάž

♡FÅťęmè

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
19/12/19
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • #489
دختر فقیری مجبور میشه با یه مرد پولدار به اسم سیاوش بخوابه و بعد اون روز پشیمون میشه و از پیش پسره میره ولی پسرا ازش خوشش اومده بود و میاد دنبالش

پ.ن 1:اولین رابطشون تو حموم بود
پ.ن 2:روزی که دختره از پیش پسره میخواست بره پسره خواب بود دختره اول میخواست پول بیشتری برداره اما پشیمون شد

همت کنید و اسمش رو پیدا کنید❌❌❌❌
 

فاطم

مدیر بازنشسته
سطح
39
 
تاریخ ثبت‌نام
18/2/19
ارسالی‌ها
6,888
پسندها
45,844
امتیازها
96,873
مدال‌ها
28
  • #490
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا