مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Luna

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
11/1/20
ارسالی‌ها
3
پسندها
2
امتیازها
0
  • #581
سلام
یه رمانی هست که اسم دختره نیازه اصالتا ترکه و تو شیراز با دخترعمش پرستاری میخونه و تو دانشگاه با دوتا برادر اشنا میشه و از یکی از برادرا باردار میشه ولی پسره نمیدونه و بعداز اینکه انتقام مامانشو از باباش میگیره از ایران میره دختره هم بعد اینکه میفهمه میره با برادر و پدربزرگ پسره زندگی میکنه
اگه کسی میدونه اسم رمانو لطفا راهنمایی کنه
 

تاتوره

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
22/1/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
  • #582
سلام
دنبال رمانی هستم که دختر با یک ورزشکار ازدواج میکنه ولی در طبقه بالا خونه خونه شوهرش تو اتاق هست شوهرش اونو هنوز ندیده اسم رمان نمی دونم ودنبالشم
 

S_j

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
6/9/19
ارسالی‌ها
67
پسندها
106
امتیازها
523
  • #583
سلام
دنبال رمانی هستم که دختر با یک ورزشکار ازدواج میکنه ولی در طبقه بالا خونه خونه شوهرش تو اتاق هست شوهرش اونو هنوز ندیده اسم رمان نمی دونم ودنبالشم
رمان طلایه رو چک کنید
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Violet-B

Sari

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
5/12/19
ارسالی‌ها
27
پسندها
22
امتیازها
40
  • #584
سلام من دنبال یه رمان هستم که پسره زنشو به خاطر حجابش به تحریک یه دختر دیگه طلاق میده و با اون دختره ازدواج میکنه بعد شب عروسی میفهمه دختره حاملس و سرش کلاه گذاشته زنشم بعد از جدایی میره خارج و بعد از ۵ سال برمیگرده خواهش میکنم راهنمایی کنید
دوستان یعنی واقعا کسی این رمانو نخونده یا حتی اسم شخصیتاشو نمیدونه خواهش میکنم کمک کنید ممنونم
 

moni

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
24/1/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #585
سلام دوستان
دنبال یه رمان هستم اسم شخصیت اصلی دختر رو یادم نمیاد ولی اسم خواهرش لیلی بود خواهرش به شوهرش خ**یا*نت می کنه و با پسر عموش ازدواج می کنه و شخصیت اصلی داستان با شوهر خواهرش ازدواج می کنه و پسره که اعتمادش از بین رفته دختره رو امتحان می کنه و باهاش سردی می کنه ولی در اخر عاشق دختزه میشه و خواهر دختره لیلی بچه اش 6 انگشته میشه و شوهرش ولش می کنه میره
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

S_j

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
6/9/19
ارسالی‌ها
67
پسندها
106
امتیازها
523
  • #586
سلام دوستان
دنبال یه رمان هستم اسم شخصیت اصلی دختر رو یادم نمیاد ولی اسم خواهرش لیلی بود خواهرش به شوهرش خ**یا*نت می کنه و با پسر عموش ازدواج می کنه و شخصیت اصلی داستان با شوهر خواهرش ازدواج می کنه و پسره که اعتمادش از بین رفته دختره رو امتحان می کنه و باهاش سردی می کنه ولی در اخر عاشق دختزه میشه و خواهر دختره لیلی بچه اش 6 انگشته میشه و شوهرش ولش می کنه میره
رمان عاشقم باش رو چک کنید
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] moni

Ameneh72

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
25/1/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
  • #587
سلام
دوستان من دنبال رمانی هستم که اسم پسره کوهستان یا کوهیار بود اگه اشتباه نکنم و اسم دختره رو یادم نیس، یادمه ک دختره پرستار بود ولی ب اجبار پدرش ب خاطر بدهی پدرش به کوهستان به عقد کوهستان در میاد. و سعی میکنه ک از خونه کوهستان فرار کنه ک موفق نمیشه و در نهایت پسره واسش شرط میزاره ک اگه ی سال بتونه تو خونه کوهستان دووم بیاره ولش کنه تا بره...
عشق دردناک
 

Mar

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
25/1/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #588
با سلام خدمت تمامی عزیزان
طبق تقاضاهایی که داشتیم مبنی بر زدن این بخش، تاپیک زده شد؛ ولی در صورت رعایت نکردن قوانین تاپیک بسته خواهد شد‌.

قوانین:

●تاپیک برای پیدا کردن رمان های گمنام می باشد، پس لطفا "معرفی" یا "درخواست رمان" نداشته باشید!

●برای پیدا کردن رمان مد نظرتون، فقط کافیه که خلاصه ای از رمان یا نکته های بولد اون‌ رمان که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ETKISIZ

Banafshe

کاربر نیمه فعال
سطح
12
 
تاریخ ثبت‌نام
18/12/19
ارسالی‌ها
560
پسندها
2,896
امتیازها
14,773
مدال‌ها
12
سن
25
  • #589
سلام من دنبال یه رمان می‌گردم که درباره‌ی یه پزشک (فکر کنم) به اسم کارن بود که مجبورش کرده بودن بره پیش یه مشاور و اون هم مجبورش کرد بره تو یه مؤسسه‌ی خیریه تمیزکاری کنه. فکر کنم زنش بچه‌شون رو کشته بود و اونم افسردگی داشت... یه همچین چیزی...!
لطفا کمک کنید پیداش کنم.
 
امضا : Banafshe
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ETKISIZ

S_j

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
6/9/19
ارسالی‌ها
67
پسندها
106
امتیازها
523
  • #590
سلام من دنبال یه رمان می‌گردم که درباره‌ی یه پزشک (فکر کنم) به اسم کارن بود که مجبورش کرده بودن بره پیش یه مشاور و اون هم مجبورش کرد بره تو یه مؤسسه‌ی خیریه تمیزکاری کنه. فکر کنم زنش بچه‌شون رو کشته بود و اونم افسردگی داشت... یه همچین چیزی...!
لطفا کمک کنید پیداش کنم.
رمان به من بگو لیلی
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا