مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

عاطییی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/3/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #811
رمانی که اسم شخصیتاش یلداصادقی و پوریا بود . که دختر دایی و پسر عمه بودن .جفتشون اول هرکدوم عاشق کس دیگه بودن خواهر پوریا اسمش پریا بود هوشبری قبول شده بود . ولی خودش دانشگاه ازاد شیمی میخوند اخرش با هم ازدواج میکنن اسم اینو کسی میدونه؟
یکی دیگه هم بود اسم شخصیتاش پریا و فرزاد بود که پریا قبلا با بهروز ازدواج کرده بود حامله شده بود چون بهروز اینو انداخته بود از پله ها و بچه اش سقط شده بود ازش طلاق گرفته بود بعد عاشق فرزاد میشه باهم میخوان ازدواج کنن ولی خواهر دختره هم که اسمش پریسا بود عاشق فرزاد میشه و به فرزاد پیشنهاد میده که همونطور که با پریا ازدواج میکنه با اینم باشه .
 

SH _ Z

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/12/19
ارسالی‌ها
47
پسندها
99
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #812
سلام
دنبال اسم یه رمانیم ولی اسم شخصیت هاش یادم نیست . فقط میدونم پدر دختره و خود دختره خلافکار بودن و یه روز پدر دختر توسط یه نظامی کشته میشه این دخترم فکر میکنه یه ملوانی که تو آبادانه اون کشته یه مدت میره خونه این این پسره ( که ملوانه) با یه هویت دیگه که اونجا با مادر و خواهر اون ملوانه صمیمی میشه و یه روز وقتی پلیسا میگیرنش پسره میفهمه دختره تو این مدت بهشون دروغ گفته و دختره هم میفهمه اصلا کار این پسره نبوده و تویه عروسی بازم هم دیگرو میبینن ولی پسره اصلا دختر رو به حساب نمیاره یه دفعه ماشین به دختره میزنه و پسره پشیمون میشه بعد از این که دختر رو میرسونه بیمارستان تصمیم میگرن با هم ازدواج کنن ؟
کسی اسمشو میدونه؟
 

SH _ Z

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/12/19
ارسالی‌ها
47
پسندها
99
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #813
سلام دوستان

یه رمانه که نامزد و برادر دختره پلیس بودن که طی عملیاتی کشته میشن، خونه ی دختره تحت نظره، تهدید میشه، میره پیش برادر شوهرش که شدیدا از دختره متنفره ولی تو خونه راهش میده بعد از چند مدت زندگی در خونشون، دختره متوجه میشه که برادر شوهرش یه دختر داره که پرستارش بهش خواب اور میده تا بخوابه و دختره تصمیم میگیره خودش از بچه مراقبت کنه، مادر بچه فوت شده، یه قسمت از رمان میخواستن برن سر خاک و دختره حلوا درست کرد ولی برادر شوهرش گفت با پول من چرا برای برادرت حلوا درست میکنی
اگر کسی می دونه لطفاً بگه
 

SH _ Z

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/12/19
ارسالی‌ها
47
پسندها
99
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #814
سلام دوستان
دنبال یه رمانم که درباره یه دخترست به اسم نسترن که دانشگاه تو شمال قبول میشه و با دختری به اسم پریسا آشنا میشه که برادرش به نام پرهام پلیسه و توی یه باند قاچاق آدم نفوذ کرده و نسترن هم درگیر میشه و پرهام اونو میاره خونه خودش تا مخفی بشه و نکشنش و بعد این دو تا به خواست پدر نسترن با هم ازدواج می کنن
ممنون میشم اگه کسی اسمشو می دونه کمک کنه
 

پارمیس

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/3/20
ارسالی‌ها
5
پسندها
2
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #815
دنبال یه رمانی ام که اسم دختره بهار بود بعد به زور با آرشاویر ازدواج کرده بود و رابطشون باهم خیلی سرده و آخرش فکر کنم سکته مغزی میزنه.
 

پارمیس

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/3/20
ارسالی‌ها
5
پسندها
2
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #816
سلام یه رمان رو چند سال پیش خوندم که اسمشو یادم نیست رمان در باره یه دختره بود که پدر و مادرشو توی تصادف از دست میده و پیش پدر بزرگش زندگی میکنه این دختر دانشجوی تاتره و پدر بزرگش میخواد که اون با پسر داییش که موسیقی خونده ازدواج کنه ولی اون راضی نمیشه تا اینکه باید برای اجرای یه تاتر از طرف دانشگاه به یه سفر برن شرط پدر بزرگش برای این سفر همراهی همون آقای نامزد یا پسر داییه
با پسر داییه حرف میزنه که همراهش نره ولی پسر داییه با دوستاش که استادای اون دخترن میره موقع برگشت تصادف میکنن و یه زن ومرد روستایی از اونا مراقبت میکنن واونا مجبور میشن به هم محرم شن بعد عاشق هم میشن با هم ازدواج میکنن
رمان ترانه ات میشوم
 

پارمیس

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/3/20
ارسالی‌ها
5
پسندها
2
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #817
سلام دوستان :)
دنبال رمانی میگردم، که در مورد دختری بود که با دوستش برای تست بازیگری میرن در صورتیکه خودش نمیخواسته تست بده، ولی اتفاقی میفته که بعد از تست دادن قبول میشه.
باباش مدیر بازنشسته س و تک فرزنده و بعد از بازی، خیلی معروف میشه.
یه مرد به اسم آرشاویر چون شبیه عشقش توی ایتالیا بوده، عاشقش میشه ولی پسره فک کنم مبتلا به پارانویا بوده چون عشق ثابقش مازوخیست بوده و در نهایت همین باعث شده که بمیره.
دختره با کمک پدر شوهرش، آرشاویرو درمان میکنه.
رمان توسکا برای هما پوراصفهانی باید باشه.
 

پارمیس

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/3/20
ارسالی‌ها
5
پسندها
2
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #818
سلام ی رمانی بود که آخرش یادمه
دختره با پسره ازدواج می کنه و حامله میشه
ولی وقتی می خواد به پسره بگه مامان دختره با دختره قرار می زاره و تهدیدش می کنه که از زندگی پسرش بیرون بره
دختره بدون حرفی میزازه میره و پسره فک می کنه که ولش کرده
بعد چند سال تو خونه دوست صمیمیشون همدیگر رو میبینن و پسره میگه این بچه کیه
دختره میگه خیلی احمقی که از شباهتش بچه خودتو نشناسی
مامان پسره باز با دختره قرار می زاره و میگه برگرد پیش پسرم .من پشیمونم و... که یهو صدای پسره میاد که میگه منظورت چیه مامان
بعد دیگه قضیه رو میفهمه و با دختره دوباره زندگی می کنن
:

ی دختری بود با عمه و دختر عمه هاش زندگی میکرد بعد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

پارمیس

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/3/20
ارسالی‌ها
5
پسندها
2
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #819
سلام یه رمان بود که دختره اسمش شفق بود و بعد ها میفهمه که دختره اصلی اون خانواده نبوده.
 

yyyy

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
15/3/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #820
سلام . لطفا اگه میبینید و میخونید و میدونید! کمکم کنید تا بتونم رمانی که میخوام رو پیدا کنم
این رمان از این قرار بود که "یه لحضه اینم بگم که این رمان رو انلاین وقتی داشتن تازه مینوشتن خوندم از تل"دختره قصه با یکی نامزد بود و با داداش نامزدش کلکل میکرد القصه اینا میخوان ازدواج کنن برا همین نامزد این دخترخونه ای که میخوان توش ساکن بشن رو به دختره نشون میده و اینم میگه که طبقه بالایشش مال برادرشه و دختر وقتی میبینه خونش کوچیک تر از خونه داداش مجرد نامزدشه "فکر کنم داداشش نامزدش تعمیر کار بود...شاید"عصبانی میشه از اینا که بگذریم اینا ازدواج هم میکنن ولی دختره تمایلی به شوهرش نداره و شوهرش که همون نامزدش بود میره پیش برادرش تو طبقه بالایی و درد و دل بود چی بود خلاصه از وضعیتش میگه ! همینا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا