مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

iiizari

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
27/2/20
ارسالی‌ها
2
پسندها
1
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #981
سلام
دنبال یه رمان میگردم که دختره از دوست داداشش خوشش میاد فک کنم اسمه پسره هم فربد یا یه همچین چیزایی بود بعدش باهم ازدواج میکنن پسره خیلی غیرتی بوده همش به دختره گیر میداده و اینا بعدش سر لج میفتن باهم تصمیم میگیرن طلاق بگیرن که دختره میفمه حاملس بعد از این که طلاق میگیرن هم پسره هررو بای دختره میگرده اخر سر با یکیشون ازدواج میکنه دختره هم خودشو رو به روی تالار میندازه جلو ماشین
 

12Tina

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
14/5/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #982
سلام دوستان
یه رمانی خوندم که الان اسمش یادم‌نمیاد اگه میتونین کمکم کنین
دختره ۲۸ سالش بود و یه جراح قلب معروف بود
و پسره هم پزشک بود که تو یک بیمارستان کار می کردن و هم تو یه خونه زندگی می کردم مرده هم یه پسر داشت که از زنش جدا شده بود
طی اتفاقاتی دختره عاشق پسره میشه اما پسره حسی نداشته و با پسرش از ایران می‌رن
دختره سمینار بین المللی دعوت میشه که پسره رو در اون سمینار میبینه و .....دیگه یادم نمیاد
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ~HADIS~

milmil.sln

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
14/5/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #983
سلام دوستان من دنبال یک رمان هستم ممنون میشم اگه راهنمایی کنید
اسم دختره آهو بود برای اینکه بره خارج پیش خالش ازدواج میکنه با فردی که مشکل روانی داشت بعدا جدا میشن و با فردی که عاشقش بود ازدواج میکنه
 

hana_rhnm

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
14/5/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #984
سلام من دنبال رمانيم كه دختره از پسره كه فكر كنم دوست داداشش بوده طلاق ميگيره و يه سرى مشكلاتى براش پيش مياد كه مجبور ميشه برگرده خونه پسره پيشش زندگى كنه در حالى كه صيغه طلاق هم بينشون جارى شده بوده
 

* نازگـل بانــو *

کاربر انجمن
کاربر انجمن
تاریخ ثبت‌نام
28/3/18
ارسالی‌ها
270
پسندها
2,637
امتیازها
14,773
مدال‌ها
13
سطح
13
 
  • #985
سلام.
راجب یه دختر هست که بدون علاقه با پسر یه مذهبی که حاجی میگن بهش ازدواج میکنه.
اما به خاطر خیلی دلایل که یکیش آزار غیر مستقیم جنسی هست طلاق میگیره. البته اینطوری هست که همین ادمه با اینکه به ظاهر خیلی مذهبی هست غیر مستقیم یه کاری میکرده پسرش به دختره خ**یا*نت کنه تا خودش به دختره نزدیک بشه.
دختره خودش هم خانواده ی مذهبی با برادری داشته که همیشه بهش زور میگفتن و عقایدش و بهش تحمیل میکردن در صورتی که خود برادرش زیر ابی میرفتن و اون واسه همین از هرچی مذهبی متنفره .
یکی از رفتارا هم وقتی بوده که توی دوره مدرسه دوست دختره از پسرا نامه میگرفته و وقتی برادره میبینه ، چون به دوست خواهرش علاقه داشته ،همه چی و از چشم خواهره میبینع و کلی میزنتش. یه بارم توی دانشگاه به یه پسره علاقه پیدا میکنه و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

khordadgirl

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/6/20
ارسالی‌ها
9
پسندها
2
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #986
سلام. یه رمان یک سال پیش خوندم در مورد یه دختری بود که به اجبار پدر خوندش با یه پسری ازدواج می کنه. دختره در واقع دختر واقعی خونوادش نبودن و به اصرار برادرش به اسم سجاد به فرزندی قبولش کرده بودن و بعد مرگ سجاد پدرخوندش دنبال بهونه ای بوده تا از خونش بیرونش کنه. از طرف دیگه پسره هم با یک زن شوهردار به اسم نسیم دوسته و با فشارهای اون تمام حرصشو سر دختره می ریزه. به شدت کتکش میزنه و بهش ت*جاوز میکنه و می برتش میندازه بیمارستان و خودش میره مسافرت. و وقتی بر میگرده می بینه وضعیت خیلی بدی داره تو بیمارستان و خیلی اتفاقا می افته تا می فهمه نسیم و شوهرش برای پولش نقشه ریختن و عاشق زن خودش میشه
فکر کنم معمار عشق باشه
 

khordadgirl

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/6/20
ارسالی‌ها
9
پسندها
2
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #987
سلام ببخشید یه رمان بود دقیق یادم نی داستانش درمورد یه دختره بود که شوهرش بخاطر دوست زنه باهاش ازدواج کرد
بخاطر اینکه معشوقش که دوست دختره رو ببینه ازدواج کرد دختره نقاش بود
بعد مامانش میمیره دختره درخواست طلاق میده یه شب یکی از لاتای کوچشون میاد خونه دختره بعد باهاش درگیر میشه دختره فرار میکنه میره خونه خودش و شوهرش
اسم رمان انتخاب دوم هست
 

khordadgirl

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/6/20
ارسالی‌ها
9
پسندها
2
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #988
کسی نمیدونه اسم رمانی ک درخواست کردمو؟

دختره یادم میاد تو مهمونی اشتباهی با پسره میگیرنش بعدش پدر دخترع میگه باید ازدواج کنید خلاصه ب اجبار ازدواج میکنن دختره کُرده و خیلی مهربونه یجایی از داستان که یادمه این بود که دختره هر روز صبح به خاطر اینکه پسره ک اسمش اراد بود صبحانه نمیخورد براش اب پرتقال و شکلات میبرد پسره هم خیلی سرد و مغرور بود
لطفا اگه میدونید اسمشو بگین:)
اسمش همسر اجباریه ولی اسم پسره اریا بود نه اراد
 

khordadgirl

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
9/6/20
ارسالی‌ها
9
پسندها
2
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #989

Constantine

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/10/19
ارسالی‌ها
88
پسندها
728
امتیازها
3,753
مدال‌ها
7
سن
26
سطح
7
 
  • #990
با سلام
دنبال یه رمان میگردم اسمشو نمیدونم
داستان درباره یه دختره که با دوستش تو جنگل بودن که یه کتاب پیدا میکنن وقتی بازش میکنن باعث مبشن یه موجود به نام سایه بیدار بشه واز مردم دهکده انتقام بگیره ولی دختره خودشو فدای مردمش میکنه وقتی میرن تو مخفی گاه سایه باید به سایه کمک کنه که تا همسرشو زنده کنه برای همین باید 5تا سنگ رو با کشتن 5پری به دست بیارند
تا همین جاشو یادمه
یه موجود هم توش بود به نام رویا خور که کارش از بین بردن کابوس های بد بود
شخصیت سایه هم یه پسر عمو داشت به نام نیلی که زیر دریا زندگی میکرد


اگه کسی اسم رمانو میدونه خاهش میکنم بهم بگه
 
امضا : Constantine
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *Pantea*
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا