سلام , یه رمان بود در مورد یه دختر که پسر عمه اش یاشار نامزدش بود و اسم عمه اش افسانه بود, تا اینکه ی روز ی پسر رو میبینه که بهش میگه من داداشت حسام هستم و دوست داداشش هم امیرسام هست که برادر یاشار هست, و اینکه اینا میخوان ی رازهایی رو برا دختره معلوم کنند. ممنون میشم راهنمایی کنید