مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Aabbcc

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
12/8/20
ارسالی‌ها
155
پسندها
177
امتیازها
728
مدال‌ها
3
سطح
2
 
  • #1,511
سلام
یه رمان هست که از اینجا شروع میشه که زنی با دخترش میاد ایران برای یه مدت پیش شوهر سابقش زندگی کنه و شوهرش میخواد بهش کمک کنه ادمی رو پیدا کنه که قبلا تو یه مهمونی بهش ت*جاوز کرده. و اون اتفاق باعث شده از هم طلاق بگیرن.و چون حرفشو باور نمیکنن طردش میکنن و معلوم میشه کسی که ت*جاوز کرده خود شوهره بوده
اگه کسی اسمشو میدونه بگه لطفا
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

همراز

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
30/3/20
ارسالی‌ها
13
پسندها
6
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #1,513
سلام.روز بخیر
دختر قصه مون با شوهر خاله اش که فک کنم پسرعموشم بود میرفت مهمونی(رابطشون فامیلی بود نه چیز خاصی درضمن از خالشم داشت جدا میشد) فک کنم اسم پسره هم ارمان بود
خلاصه تو یه مهونی درگیر میشه و میمیره.دخترهم فرار میکنه میاد خونه.برادر پسره هم طراح بود از خارج میاد.مراسم عزاداری که تموم میشه پلیس میاد سراغ دختره و مشخص میشه که خواستگارش که مدتی باهاش دوستم بوده زده شوهرخاله هرو کشته.بابای دختره عصبانی میشه و پرتش میکنه خونه پیرزنی که اشناشون بوده.پسر عموش که میخواد برگرده خارج میگه بیا عقدت کنم ببرمت.اینم قبول میکنه و بعدها میفهمه که این پسر از خیلی قبلتر دوسش داشته و ....خوشبخت میشن.
 

Ksjxhhs

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
21/8/20
ارسالی‌ها
16
پسندها
11
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #1,514
داستان رمانش درباره ی دختر بود که یه بچه دازن ولی با شوهر مشکل دارن شوهر اصلا نزدیکش نمی شد مادر شوهر دخترم بهش میگه بچه بیار خوب میشه حالا یه دخترم داشتنا اسم بچه هه ستاره بود فک کنم خلاصه پسر قبول نمیکنه دختره قهر میکنه میره خونه ی باباش بعد یه مدت به خاطر بچه هه بر میگرده میره تو سرویس بهداشتی می بینه مسواکا جداست از هم بر پیداره تیه جا میزاره بعد پسر میاد میگه چرا کردی مسواکارو میشکنه بعد وباره رختره قهر میکنه بعد چن وقت طلاق میگیرن اینطوری میشه که بچه هه چند روز با باباش بمونه چند روز با مامانش بعد پسره یه روز بچرو به بهانه ی شمال ی داره میبره خارج دختره چند وقت افسرده میشه تا دوست برادرش یا پسرداییش یادم نیست با پسرش میان این دختره خیلی به پسره محبت میکنم بعدم چون دوست برادره از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Ksjxhhs

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
21/8/20
ارسالی‌ها
16
پسندها
11
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #1,515
سلام .
کسی اسم این رمان را میدونه که شخصیت اصلی رمان با یک پلیس ازدواج میکنه فکر کنم اجباری چون پسره دوسش نداشت بعد دشمنای پلیسه دختره رو گروگان میگیرن و میگن که یا واسه ما فلان کار و میکنی یا زنت رو میکشیم پلیسم میگه بکشیدش من اونو دوستش ندارم برام مهم نیست که باهاش چیکار میکنید بعد گوشی رو قطع میکنه دزدها هم حرف هاش رو میشنون دختر رو ولش میکن دختره ام از پلیسه طلاق میگیره حامله هم بود چند سال بعد که بچه اش بزرگتر شده پلیسه میاد سراغش و بچه رو ازش میگیره ومیگه اگه بچه رو میخوای ش باید دوباره زنم بشی
 

Ksjxhhs

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
21/8/20
ارسالی‌ها
16
پسندها
11
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #1,516
اسم یه رمان که دختره عاشق پسر عموش اراده و خانواده هاشون مخالف ازدواجشون هستن(پدر هردوتاشون هم مُردن) ، ولی اونا ازدواج میکنن و خانواده هاشون تردشون میکنن، میرن تو یه خونه خراب تو پایین شهر زندگی میکنن، دختره حامله میشه، برا تولد اراد پای مادر پسره تو خونشون باز میشه و اراد بعده یه مدت خ**یا*نت میکنه و میره با یه زن دیگه، خانواده ی دختره، دختره رو قبول میکنن و از هم طلاق میگیرن، بچه هم پیش دخترس، بعده چند وقت که دختره میره توی یه کارخونه سرکار، عشق سابقشو میبینه، اسم برادر دختره هم فکر میکنم سامیار بود اسمه دختره هم تو همین مایه ها بود
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

ستاره من

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
25/7/18
ارسالی‌ها
22
پسندها
40
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #1,517
سلام
یه رمان هست که از اینجا شروع میشه که زنی با دخترش میاد ایران برای یه مدت پیش شوهر سابقش زندگی کنه و شوهرش میخواد بهش کمک کنه ادمی رو پیدا کنه که قبلا تو یه مهمونی بهش ت*جاوز کرده. و اون اتفاق باعث شده از هم طلاق بگیرن.و چون حرفشو باور نمیکنن طردش میکنن و معلوم میشه کسی که ت*جاوز کرده خود شوهره بوده
اگه کسی اسمشو میدونه بگه لطفا
بن بست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Kia1995

Mebrahimi97

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
17/8/20
ارسالی‌ها
5
پسندها
6
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #1,518
سلام یه رمان بود شبیه رمان بگذار آمین دعایت باشم، که بچه‌ی شخصیت اول مرد کوچیک بود و اخرش معلوم شد دختری که دزدیدنش دختر یکی از همون خاندان هست، اسمش رو میدونید چیه
 

ستاره من

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
25/7/18
ارسالی‌ها
22
پسندها
40
امتیازها
40
سطح
0
 
  • #1,519
سلام یک رمان بود دختره دانشجوی رشته فیزیک بود و بعد بورسیه می شود آلمان در آنجا برای تکمیل دوره از طرف دانشگاه به آمریکا می رزود از او می خواهند در همان جا بماند قبول نمی کند به ایران می آید یادم نیست خانواده اش چی شده بودند فقط یادم قبل از رفتن خانه و یک زن که در خانه بود به او بی بی می گفت...
 

ngrrrrrr

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
6/1/20
ارسالی‌ها
6
پسندها
9
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #1,520
دنبال یه رمانیم که دختره رقصش خیلییی خوب بوده بعد با پسره میره یه مهمونی دختره به پسره میگه میخواد برقصه پسره عم میذاره بعد دختره با عروس که ترک بوده شروع میکنن اذری رقصیدن بعد همه کنار میکشن این دوتا میمونن وسط تا اخرش میرقصن بعد همه کف میکنن بعد خوده پسره عم کلی مات میشه کلا همینشو یادمه اگه کسی میدونه بگه پلیززززز
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا