متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار اگه قرار بود رمان بنویسی درباره چی مینوشتی؟

  • نویسنده موضوع جغد
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 34
  • بازدیدها 1,510
  • کاربران تگ شده هیچ

❁S.NAJM

پرسنل مدیریت
مدیر تالار سرگرمی
سطح
13
 
ارسالی‌ها
693
پسندها
5,478
امتیازها
21,973
مدال‌ها
16
سن
23
  • مدیر
  • #21
[اگه قرار بود یه رمان بنویسی درباره چی مینوشتی(با کمی جزئیات بگو)؟]
اگه الان هم داری رمان مینویسی خلاصه رمانت بگو :)

و رمان بعدیمم میخوام یه فانتزی بنویسم که وحشت توش موج مکزیکی بره همش...
 
امضا : ❁S.NAJM

Deleted

کاربر فعال
سطح
37
 
ارسالی‌ها
1,488
پسندها
26,290
امتیازها
61,573
مدال‌ها
56
  • #22
کارآگاهی، معمایی-جنایی
شاید درمورد ی تیم تحقیقاتی با لوکیشن خارجی
 

Deleted

کاربر فعال
سطح
37
 
ارسالی‌ها
1,488
پسندها
26,290
امتیازها
61,573
مدال‌ها
56
  • #23
کارآگاهی، معمایی-جنایی
شاید درمورد ی تیم تحقیقاتی با لوکیشن خارجی
و شاید ژانر ترسناک
درمورد اتفاقات ماوراء الطبیعی
 

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,541
پسندها
20,251
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #24
رمانی براساس واقعیت ،
رمانی که سرشار از تجربه ،پند هشدار وآگاهی باشه واسه مخاطب
رمانی که نویسنده خوده واقعیش بامخاطب به اشتراک بزاره
رمانی که امید واقعی بده نه شعار
رمانی که دردهای اجتماعی رو مثه یه فیلم به تصویر بکشه
رمانی که اونقدر ازدرون قلم زده بشه که مخاطب باهاش ارتباط برقرار کنه ،همراه بااون بخنده ،گریه کنه ،بجنگه عبرت بگیره و
تجربه بدست بیاره ،رمانی که ارزش قلم رو به سخره نگیره،
با واژه ها وکلمات بازی نکنه ،اونارو چون نت های موسیقی کناره هم بچینه ویه موسیقی دلنشین وروحنواز رو اجرا کنه...
 

خدای گمشده آزگارد

رفیق جدید انجمن
سطح
7
 
ارسالی‌ها
82
پسندها
669
امتیازها
3,678
مدال‌ها
6
  • #25
همیشه سعی میکنم متفاوت بنویسم سعی کنم به موضوعاتی بپردازم که کمتر کسی به سراغش اومده.
مثل رمان من لیلیث نیستم که در مورد فروش روح و شیاطین هستش
 

Edward

کاربر انجمن
سطح
19
 
ارسالی‌ها
446
پسندها
12,307
امتیازها
31,113
مدال‌ها
15
  • #26
مثل همینی که دارم می نویسم دیگه چه سوالیه :458161-a8d3a06c34691a30a2bfca12caac7f3e:
ا گفته توضیح بدید بیا توضیح :laughting:
راجب کارگاهیه که با یه تلفن ناشناس و دریافت پول زیادی یه پرونده پیدا کردن یه شخص رو قبول می کنه اما وقتی سر قرارش با کارفرمای حاضر میشه بیهوشش می کنند و میندازنش تو یه مرکز درمانی با امنیت بالا شبیه زندان که بیمار های اون مرکز مریضی ناشناخته ای دارند خودشو بیمار جا میزنه و ....دیگه بقیه رو حال ندارم تعریف کنم
 
آخرین ویرایش

Kuhiyar*

پرسنل مدیریت
مدیر تالار
سطح
21
 
ارسالی‌ها
2,159
پسندها
11,829
امتیازها
38,673
مدال‌ها
23
  • مدیر
  • #27
احساس میکنم من بنویسم خسته کن می‌شه.
ایده های نامفهوم چیزای که واسه خودم باحاله. فکر نمی‌کنم واسه خواننده جالب باشه.
پس ننوشتم کامل. همش چندین صفحه ی شد ک همونجا گذاشتمش.
 
امضا : Kuhiyar*

L.latifi❁

ناظر رمان
سطح
14
 
ارسالی‌ها
961
پسندها
7,142
امتیازها
22,873
مدال‌ها
16
سن
23
  • #28
در مورد جن، پری:angel2:، روح و همزاد خودم....
 
امضا : L.latifi❁

دلبـر که جان فرسود از او

نویسنده انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
948
پسندها
44,162
امتیازها
58,773
مدال‌ها
26
سن
28
  • #29

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,541
پسندها
20,251
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #30
از دنیایی که ازکودکی یا نوجوونی خواستم داشته باشم
وخیلی ها هم همین حسو تجربه کردن
ار ماجراجویی هایی که عاشقش بودم حتی با ترس و ریسک کردن بود،از نجات دادن یه انسان یا چندین انسان وقتی که اصلا تضمینی به زنده موندنم نبود،از انسانیت وانسان بودن در هر شرایطی در هر کشوری درهر جنسیتی ودر هر وضعیت اقتصادی روحی روانی وجسمی
از کسی که قضاوتش کردن ناجوانمردانه ولی کم نیاورد
از انسانی که با چنگ ودندون زندگیشو حفظ کرد وهمزمان تمام صداقت و ظرافت و شجاعت ومرامشو گذاشت وسط ...
از انسانی که بارها مرگ بر گلوش بوسه زد ولی کنار نکشید
دوباره شد یه ققنوس، از انسانی که دنبالش بودن با تهدید با وحشت با شایعه سازی با ....ولی پای آرمانهاش ایستاد
از دنیایی که خشم با شجاعت اشتباه گرفته شده
ازدنیایی که مهرو محبت با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
52
بازدیدها
1,567

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا