نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

طومار زروانی ادبیات: BDY مجموعه دلنوشته‌های زِ یٰاد می‌بُرد، سقوط را | ف.سین کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع F.Śin
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 21
  • بازدیدها 1,141
  • کاربران تگ شده هیچ

F.Śin

نویسنده ادبیات
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,263
پسندها
17,144
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • #21
***
آن روزهایی را می‌خواهم که هواپیما هنوز نفسِ پرواز کردن داشت،
جوانی‌‌اش را بینِ دو راهیِ ماندن برای ساختنِ وطن یا رفتن و در آسمان آتش گرفتن، بر باد نداده بود... .
روزهایی که برای پرواز کردن به‌سوی آینده‌ی نامعلومش، تردید نداشت... .
می‌خواهم برگردم به آن‌جا که هواپیما، در عمق چشم‌های مسافرینِ خسته‌اش، جای غم، «عشق» می‌دید و جای کوله‌باری از خستگی، «امیدی برای زندگی».
حالا اما علی‌رغمِ رو‌ به جلو بودنِ همه‌چیز، هواپیما موتورهایش از کار افتاده است...
دیگر از تلاش برای ساختنِ آنچه قبلاً تباه شده‌بود، ناامید گشته‌است...
شوقی برای ادامه ندارد و در عین حال، ترس‌های زیادی هم برای توقف و در جا زدن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : F.Śin

F.Śin

نویسنده ادبیات
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,263
پسندها
17,144
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
  • نویسنده موضوع
  • #22
***
چگونه از یاد می‌برد «سقوط» را
‌پرنده‌ای که بال سمت چپش آسیب دیده و دوباره پس از بهبودی، اوج می‌گیرد؟
چگونه فراموش می‌کند «بی‌نفسی» را
ماهی‌ای که از آب بیرون افتاده اما دوباره به آن بازمی‌گردد و شنا می‌کند؟
چگونه از خاطر پاک می‌کند «پژمردگی» را
گلی که همه‌ی برگ‌هایش خشکیده‌اند اما جوانه‌ی آخر، دوباره او را سر پا نگه می‌دارد؟
و من از خود می‌پرسم،
چگونه ادامه می‌دهند و تلخیِ لحظه‌ی سقوط، بی‌نفسی و پژمردگی را کنار می‌زنند؟
بعد به خودم نگاه می‌کنم
و می‌پرسم
چگونه کنار می‌زند ناامیدی را،
انسانی که صبح تا شبش را بی‌هدف می‌گذراند اما فردا، همچنان مشتاقانه چشم می‌گشاید؟
بعد سکوت می‌کنم،
به پرنده،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : F.Śin

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 2)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا