- تاریخ ثبت‌نام
- 5/1/21
- ارسالی‌ها
- 3,497
- پسندها
- 45,243
- امتیازها
- 69,173
- مدال‌ها
- 38
- سن
- 20
سطح
40
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #211
آخرین ویرایش توسط مدیر
-
تذکر:
نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.
مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:
1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)
2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی
3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.
و...
قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:
1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.
2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.
3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:
4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.
رتبه اول تراژدی رمان ریسمان کبود | ریحانه نصیری کاربر انجمن یک رمان
- نویسنده موضوع .REIHANEH.
- تاریخ شروع
- پاسخ‌ها 244
- بازدیدها 12,574
- کاربران تگ شده هیچ
- تاریخ ثبت‌نام
- 5/1/21
- ارسالی‌ها
- 3,497
- پسندها
- 45,243
- امتیازها
- 69,173
- مدال‌ها
- 38
- سن
- 20
سطح
40
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #212
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شویدجهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
آخرین ویرایش
امضا : .REIHANEH.
- تاریخ ثبت‌نام
- 5/1/21
- ارسالی‌ها
- 3,497
- پسندها
- 45,243
- امتیازها
- 69,173
- مدال‌ها
- 38
- سن
- 20
سطح
40
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #213
- تاریخ ثبت‌نام
- 5/1/21
- ارسالی‌ها
- 3,497
- پسندها
- 45,243
- امتیازها
- 69,173
- مدال‌ها
- 38
- سن
- 20
سطح
40
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #214
- تاریخ ثبت‌نام
- 5/1/21
- ارسالی‌ها
- 3,497
- پسندها
- 45,243
- امتیازها
- 69,173
- مدال‌ها
- 38
- سن
- 20
سطح
40
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #215
((فصل هشتم: شَه‌نواز))
حاجی با چشمانی نم‌زده دست‌های کوچک و گرم نوزاد را بین دست‌هایش گرفت. خم شد و پیشانی بسیار و کوچک و نرمش را بوسید. در این دنیا دیگر از خدا چه می‌خواست. بچه‌هایش کنارش بودند و ذره‌ذره بزرگ شدنشان را می‌دید. زینب و علی را با خود نیاورده بود چون اجازه نمی‌دادند وگرنه او را خوب به خواهر و برادرش نشان می‌داد. همان‌طور که جسم کوچک او را در آغوش داشت، دست دیگرش را به سمت جیب داخل کتش پیش برد . جعبه‌ای مخملی را از داخل آن درآورد. لبه‌ی تخت زنش نشست و با چشمانی مملوء از عشق و محبت به او خیره شد. در جعبه را باز کرد و دست‌بند فیروزه رنگی که هم‌چون تسبیح بود را از داخل آن درآورد و در دست حاج‌خانم گذاشت. دستش را محکم گرفت و با صدای بغض دار اما...
آخرین ویرایش
امضا : .REIHANEH.
- تاریخ ثبت‌نام
- 5/1/21
- ارسالی‌ها
- 3,497
- پسندها
- 45,243
- امتیازها
- 69,173
- مدال‌ها
- 38
- سن
- 20
سطح
40
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #216
- تاریخ ثبت‌نام
- 5/1/21
- ارسالی‌ها
- 3,497
- پسندها
- 45,243
- امتیازها
- 69,173
- مدال‌ها
- 38
- سن
- 20
سطح
40
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #217
احساس میکنم افسار این فصل داره از دستم در میره چون مجبورم هی لوکیشن عوض کنم :/
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شویدجهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شویدجهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
آخرین ویرایش
امضا : .REIHANEH.
- تاریخ ثبت‌نام
- 5/1/21
- ارسالی‌ها
- 3,497
- پسندها
- 45,243
- امتیازها
- 69,173
- مدال‌ها
- 38
- سن
- 20
سطح
40
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #218
- تاریخ ثبت‌نام
- 5/1/21
- ارسالی‌ها
- 3,497
- پسندها
- 45,243
- امتیازها
- 69,173
- مدال‌ها
- 38
- سن
- 20
سطح
40
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #219
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
امضا : .REIHANEH.
- تاریخ ثبت‌نام
- 5/1/21
- ارسالی‌ها
- 3,497
- پسندها
- 45,243
- امتیازها
- 69,173
- مدال‌ها
- 38
- سن
- 20
سطح
40
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #220
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
امضا : .REIHANEH.
موضوعات مشابه
