متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

کامل شده ناله‌های شبانه‌ی مجنون | فاطمه علی آبادی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Fateme.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 38
  • بازدیدها 1,783
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #11
***
تو را دیدم، مرا دیدی!
وَ خندیدم، تو خندیدی!
زِ حال خوب من
آن‌روز سوال بسیار پرسیدی
وَ گفتم از خطاهایم
وَ تو هربار بخشیدی
چه رویاهای شیرینی
به هم هر روز می‌بافم
تو آنی کز محبت هم به من
هربار ترسیدی
شجاعت خواهد عشق
اما، تو اقیانوسِ تردیدی!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #12
عاقبت یک روز آهم عشق را خواهد گرفت
انتقام بی‌کسی‌ام را خدا خواهد گرفت

وعده‌ی وصل تو را بر قلب دادم، عاقبت
دستِ من دستانِ پر مهرِ تو را خواهد گرفت
 
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #13
***
گفتی که برو، فکر خودت باش ولیکن
من نیز دگر جزء تواَم جان جهانم!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #14
***
تو رفتی و نِگَهَم به راه توست
وَ مُردم و گنهش برای توست

تو چه دانی زِ حال من، مگر تو نیز
هر دمی که براری برای توست؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #15
***
چون شمع تنم ز هجر او می‌سوزد
دل در غم او جامه‌ی هَم¹ می‌دوزد

هربار که عقل گویدم عاقل باش
عقلم به دمی به پای دل می‌سوزد

پ‌ن¹: مترادف غم​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #16
***
ای عشق! بیا بار دگر محرم ما شو
یک‌بار بیا شادیِ این خلق خدا شو

هربار مرا مفلس و بی‌چاره نکردی؟
این‌بار بیا بهرِ خدا چاره‌ گشا شو​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #17
***
پلک بر هم می‌گذارم، پشتِ آن آ که شبی
دست من با خود بگیری سوی تنهایی شبی

من که عشقت آنقَدَر در قلب دارم، عاقبت
باز می‌کوبم به روی طبل رسوایی شبی​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #18
***
سوال پرسیدم از عشق، کیستی تو؟
بگو آخر به من، از چیستی تو؟

چرا هرجا که رفتم صحبتت بود؟
مگر جز رنج و غربت نیستی تو؟​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #19
***
از راه می‌‌آید کسی
لبخند بر لب‌های من
آرام جا وا می‌کند
دستان لرزانم چه زود
چایی محیا می‌کند
از راه می‌آید کسی
در آرزوی دیدنش
این دل، چه غوغا می‌کند
گویید راه را وا کنند
شمع و گلی برپا کنند
از راه می‌آید کسی
خواهد که من رسوا کند
عشقش مرا از پا نشاند
گویید مرا سرپا کند
از راه می‌آید کسی
از راه می‌آید کسی!
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #20
***
از غمت بَست‌نشینِ درِ مِی‌خانه شدم
زِ غم یار خراب و خُل و دیوانه شدم

عاقبت، از سرِ دیوانگی و حرص و غرور
بنده‌ی مِی‌کده و معبد و بُت‌خانه شدم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا