متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

کامل شده ناله‌های شبانه‌ی مجنون | فاطمه علی آبادی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Fateme.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 38
  • بازدیدها 1,783
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #21
***
کشتی عشقت، چنان پهلو گرفت
هر هزاران قایقم هم غرق شد

غصه‌ام از عشق نافرجام بود
آن امید و آرزو هم غرق شد

ماهی عشقت به صید افتاده بود
تا به دست آمد، به پلکی¹ غرق شد

من مگر جز تو کسی را داشتم؟
هر که هم بوده، در عشقم غرق شد

ما به سیل تو گرفتاریم و باز
بهر تو، دل خالصانه غرق شد

پ‌ن¹: با چشم به هم زدنی.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #22
***
به قول حافظ و آن شاعر خوش ذوق محفل‌ها
«که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها»

عجب معشوقه‌ای بودی که حتی حافظ هم دانست
که از اعجاز آن چشمت، شده آوار منزل‌ها!​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #23
***
هر چند که مرگم نبود دِهشَتناک
وقتی که رسید لاله بر آرید به خاک

آن‌وقت به برگ‌برگ آن می‌بینید
خونی که بدان تحفه نموده‌ست حکاک¹

پ‌ن¹: اشاره به رنگ سرخ لاله
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #24
***
از قلب من امروز، سفر کردی تو
از هرچه شر بود، گذر کردی تو

رفتی و منم بعدِ تو هم دانستم
این قلب مرا خون به جگر کردی تو​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #25
***
سرود عشق می‌خوانی تو هر شب بهر بالینم
طلوع آفتاب اما همان کیشی، همان دینم

تو که لالایی عشقت شده آوازه‌ی دنیا
خودت خوابت نبرد و من هنوز دنبال تسکینم​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #26
***
شبی که خبر رسید، در راهی
تا خود طلوع صبح نخوابیدم

لحظه‌لحظه‌ها را شمردم من
دیگر از هیچ‌هیچ نترسیدم

گفتی از راه دیگری آیی
من که هیچ، چیزی نفهمیدم

گفتی راهش طولانی نیست
من ولی، از این خبر ترسیدم

راه کوتاه راه بی‌خبری‌ست
من که از اول این را فهمیدم​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #27
***
آن‌چنان ماتم وَ غم با این دلم آمیخته
جان که چیزی نیست، روح از دار دل آویخته​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #28
***
نشسته‌ام کنار حوض خانه‌ی پدربزرگ
نگاه من به ماهی درون حوض
که می‌خزد به گوشه‌ای درون آب
نسیم شب که می‌دود کنار تاب
و دختر برادرم که روی آن
صدای خنده‌اش
به ناکجا رسیده است
به یاد آورم شبی، کنار تو
نشسته بودم و تو باز
زِ خانه‌ی قشنگ‌مان
خیال‌ها، نوشتی و خجالتم
خنده بر لبت گذاشت
وَ من برون شدم ز خود
ولی بدان، که بعدِ تو
خنده‌ی کسی مرا
زِ خود برون نبرد​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #29
***
هزاران روز گردید و تو را در قلب من بُگذاشت
فقط یک‌روز خُفتیدم، تو را از راه دل برداشت​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.

Fateme.

نویسنده افتخاری
سطح
28
 
ارسالی‌ها
698
پسندها
22,762
امتیازها
39,373
مدال‌ها
17
سن
24
  • نویسنده موضوع
  • #30
***
چه عاشق‌ها که از عشقی، دل خود را فنا کردند
چه الگوهای پر شری که فکرت جا‌به‌جا کردند

تو پنداری که عشق یعنی کسی را خواستن اما
چه عاشق‌ها که کمتر کس به این جمله وفا کردند​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Fateme.
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 2, کاربر: 0, مهمان: 2)

عقب
بالا