- ارسالیها
- 419
- پسندها
- 1,121
- امتیازها
- 7,283
- مدالها
- 10
- نویسنده موضوع
- #1
عنوان شعر: حریق خزان بود
نام شاعر: زری
ژانر: تراژدی، عاشقانه
قالب: سپید
مقدمه:
میخواهم در زمینی پر از گلهای پیچک
به دست خود، ز عشق تو گل رُزی بکارم
تا رازهای نهفته در آن را، با دستان خود بچینم
و چون ماهی در آب زلال دریا، لحظهای آرام گیرم
من از یک لحظه خندیدن، و ساعتها گریستن بیزارم
مرا خوشتر از آنکه، ز عشق پرندگانِ عاشق، آواز خوانم
پس از اشکی که ز دلتنگی و فراق عشق، از چشمم چکد
آرزویم این است که از پیکر بیجانم، خونِ روانه چکد
ای آسمانِ بیکران و ستارگان خفتهگان
به سخن دل که با آهِ جانسوزیست گوش سپارید
بنگرید که زنی خندان، با چشمانی بارانی به سویتان میآید
نام شاعر: زری
ژانر: تراژدی، عاشقانه
قالب: سپید
مقدمه:
میخواهم در زمینی پر از گلهای پیچک
به دست خود، ز عشق تو گل رُزی بکارم
تا رازهای نهفته در آن را، با دستان خود بچینم
و چون ماهی در آب زلال دریا، لحظهای آرام گیرم
من از یک لحظه خندیدن، و ساعتها گریستن بیزارم
مرا خوشتر از آنکه، ز عشق پرندگانِ عاشق، آواز خوانم
پس از اشکی که ز دلتنگی و فراق عشق، از چشمم چکد
آرزویم این است که از پیکر بیجانم، خونِ روانه چکد
ای آسمانِ بیکران و ستارگان خفتهگان
به سخن دل که با آهِ جانسوزیست گوش سپارید
بنگرید که زنی خندان، با چشمانی بارانی به سویتان میآید