- ارسالیها
- 149
- پسندها
- 714
- امتیازها
- 3,803
- مدالها
- 6
- نویسنده موضوع
- #1
دلنوشته: ژیار
نویسنده: زیبا
مقدمه:
ژیارم؟!
جانم برایت بگوید که میخواهم امشب را به یادِ بوسههایت صبح کنم. برایت شعرها بنویسم. برای آمدنت رویاپردازی کنم و حتی یادت میآید قرار بود مرا چند صباحی به دیدارِ خواهر جانت در زاهدان ببری؟ همانی که میگفتی چشم به در، منتظر است تا تو را ببیند؟ تو که آمدی، قول میدهم بعد از اینکه از سالم ماندت و بودنت در کنارِ خودم، اطمینان حاصل کردم و از دریایِ وجودیات آرامش گرفتم؛ به دیدارِ خواهر جانت در زاهدان برویم.
* ژیار به معنایِ زندگی، تمدن است.
پ.ن: منظورم اینجا شخصِ خاصی است.
نویسنده: زیبا
مقدمه:
ژیارم؟!
جانم برایت بگوید که میخواهم امشب را به یادِ بوسههایت صبح کنم. برایت شعرها بنویسم. برای آمدنت رویاپردازی کنم و حتی یادت میآید قرار بود مرا چند صباحی به دیدارِ خواهر جانت در زاهدان ببری؟ همانی که میگفتی چشم به در، منتظر است تا تو را ببیند؟ تو که آمدی، قول میدهم بعد از اینکه از سالم ماندت و بودنت در کنارِ خودم، اطمینان حاصل کردم و از دریایِ وجودیات آرامش گرفتم؛ به دیدارِ خواهر جانت در زاهدان برویم.
* ژیار به معنایِ زندگی، تمدن است.
پ.ن: منظورم اینجا شخصِ خاصی است.
آخرین ویرایش توسط مدیر