• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

دلنوشته مجموعه دلنوشته‌ دستانت را به من امانت بده‌ | اهورا کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع .DocTor.
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 23
  • بازدیدها 486
  • کاربران تگ شده هیچ

.DocTor.

رو به پیشرفت
سطح
6
 
ارسالی‌ها
113
پسندها
421
امتیازها
2,753
مدال‌ها
6
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
  • نویسنده موضوع
  • #1
عنوان : دستانت را به من امانت بده
نويسنده: اهورا تابش
مقدمه :
در مسیر باد و سرنوشت
سمت ناودان‌هایی که بی‌نامند، کمی دوستم داشته باش
نظم رفتنت را بهم بریز
کمی دستت را به من بده
که امتداد دستانت، بندر آرامش است
 
امضا : .DocTor.

Neko

مدیر بازنشسته
سطح
10
 
ارسالی‌ها
86
پسندها
1,039
امتیازها
6,178
مدال‌ها
10
محل سکونت
چوسان قدیم..~
  • #2
•| بسم رب القلم |•
آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
a42826_24585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
***

قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"
پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

پیوست‌ها

  • 585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg
    585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg
    146.2 کیلوبایت · بازدیدها 82
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Neko

.DocTor.

رو به پیشرفت
سطح
6
 
ارسالی‌ها
113
پسندها
421
امتیازها
2,753
مدال‌ها
6
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
  • نویسنده موضوع
  • #3
از هم گریخته‌ایم، از هم به درون این زمین سرد خاکی فرو می‌رویم.
گویی تمامی جاده‌ها به شکل گرد در آمدند تا هرچه پایین‌تر بروی
بیشتر به نقطه‌ای نزدیک شوی؛ نقطه‌ی مرگ، که در آخر تمام جمله‌ها می‌آید.
 
امضا : .DocTor.

.DocTor.

رو به پیشرفت
سطح
6
 
ارسالی‌ها
113
پسندها
421
امتیازها
2,753
مدال‌ها
6
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
  • نویسنده موضوع
  • #4
دیگر هیچ‌چیز مثل سابق نخواهد بود؛ نه آسمان و نه زمین
هیچ چیز خودش نخواهد بود.
این قلب،
دیگر قلب آن آدم سابق، نخواهد بود که به تو بخشیده شده بود.
 
امضا : .DocTor.

.DocTor.

رو به پیشرفت
سطح
6
 
ارسالی‌ها
113
پسندها
421
امتیازها
2,753
مدال‌ها
6
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
  • نویسنده موضوع
  • #5
دستانت را،
با تمامی گرمای آن، می‌گیرم و پرواز می‌کنم به رویایی که هیچ بالی نمی‌خواهد؛
تا تو دستانت را در امتداد دستانم قرار دهی و با من هم‌دست شوی.
 
امضا : .DocTor.

.DocTor.

رو به پیشرفت
سطح
6
 
ارسالی‌ها
113
پسندها
421
امتیازها
2,753
مدال‌ها
6
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
  • نویسنده موضوع
  • #6
گاهی شب‌ها، در بین تاریکی مطلق‌اش،
قدم‌ می‌زنم در خیال خود،
به بهانه‌ی پرسه زدن برای گرفتن دستان خالی‌ام توسط تو
 
امضا : .DocTor.

.DocTor.

رو به پیشرفت
سطح
6
 
ارسالی‌ها
113
پسندها
421
امتیازها
2,753
مدال‌ها
6
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
  • نویسنده موضوع
  • #7
دست‌هایت مهربان‌تر از چیزی هستند که فکرش را کنی،
دستانت خیلی به من می‌چسبد!
در آن‌ها غرق می‌شوم به آن‌ها پناه می‌آورم؛
دستانت گرمای وجود مرا شعله‌ور‌تر می‌کنند،
معشوقم به دستانت ببال!
《 اگر روزی از روزها آن‌ها را در کافه‌های بین راه دیدی،
سلام مرا به آن‌ها برسان و بگو، دوستشان دارم.》
 
امضا : .DocTor.

.DocTor.

رو به پیشرفت
سطح
6
 
ارسالی‌ها
113
پسندها
421
امتیازها
2,753
مدال‌ها
6
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
  • نویسنده موضوع
  • #8
همین که دوستت دارم، بسیار خوشبختم.
آخرین قرارمان به وقت بی‌قراری،
سرت را روی شانه‌ام گذاشته بودی و موهایت از اشک خیس بود.
دست‌هایت را ستایش می‌کنم که مهر لبانم برای طاعت تو است.
《 من شهد لبانت را با خود تا هر دو جهان به کندوان زمان می‌برم 》
دست‌هایت را کمی به من امانت بده که دست‌هایت، خوشبختی من هستند.
 
امضا : .DocTor.

.DocTor.

رو به پیشرفت
سطح
6
 
ارسالی‌ها
113
پسندها
421
امتیازها
2,753
مدال‌ها
6
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
  • نویسنده موضوع
  • #9
عمرم کوتاه و گذرا است.
زندگی‌ام پر از غم، همیشه چیزی برای غمگین بودن است.
همراه با همین غم، دستانت را در امتداد دستانم قرار می‌دهم؛
لب‌هایم را جفت می‌کنم و تورا با همان شدت و آرامی امواج دریا،
می‌بوسم.
 
امضا : .DocTor.

.DocTor.

رو به پیشرفت
سطح
6
 
ارسالی‌ها
113
پسندها
421
امتیازها
2,753
مدال‌ها
6
محل سکونت
ᴛᴇʜʀᴀɴ
  • نویسنده موضوع
  • #10
در جستجوی تو
به قبله گاه کوه می‌گریم و اشک‌ می‌ریزم.
در آستانه‌ی دریا و امواجش خودم را رها می‌کنم.
در جستجوی تو در چهار راه فصل‌ها، در آستانه‌ی پنجره‌ای شکسته می‌گریم.
هرچند که می‌خواهد طول بکشد؛
در جستجوی تو، در انتظار دیدن‌ تصویرت،
ناظر گذشتن ورقه‌های زندگی خواهم ماند.
 
امضا : .DocTor.

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا