«یلدا» یعنی یک دوستت دارم طولانی از لب‌هایی که یک سال سکوت کرده بودند.

دفتر خاطرات دفتر خاطرات melin f | اختصاصی انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع ANAM CARA
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 7
  • بازدیدها 438
  • کاربران تگ شده هیچ

ANAM CARA

کاربر قابل احترام
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,060
پسندها
26,237
امتیازها
51,373
مدال‌ها
43
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #1
IMG_20240128_140434_502.jpg
بسم‌تعالی~
ای همه هستی ز تو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده


این تاپیک متعلق به melin f melin f هست و شخص دیگری اجازه فعالیت در آن را ندارد. برای داشتن تاپیک مشابه درخواستتون رو در این تاپیک اعلام کنید.
درخواست تاپیک دفتر خاطرات نویسندگان
 
امضا : ANAM CARA

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
485
پسندها
3,073
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • #2
سلام سلام؛ حالتون چطوره؟ گرچه نمیدونم کسی ممکنه بخونه یا نه؛ اما من کلی ذوق دارم؛ چون یه سری حرف هست که دوست دارم بگم.
حرفام زیادم قشنگ نیستن؛ یا بهتره بگم مثبت و قشنگ نیستن. شایدم بشن نمیدونم. ولی تو این سه سالی که من مینویسم؛ همراه با اتفاقای خوب؛ اتفاقهای بد زیادیم افتاد. اگه بخونین خوشحال میشم.
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
485
پسندها
3,073
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • #3
از چی اول بگم؟ خب بهتره از رمان خوندنم شروع کنم. فکر کنم همش ده سالم بود که شروع کردم به رمان خوندن. اولاش یه کم یه کم میخوندم اما بعدش یهو به خودم اومدم دیدم روز و شبم شده رمان! رمان پس از رمان؛ رمان پس از رمان...
گمونم اگه اشتباه نکنم یه دو سالی گذشت. یهو به خودم اومدم دیدم دلم عجیب میخواد من هم جز اون نویسنده ها باشم. اوایل فقط تو ورقه مینوشتم. یه رمان کلیشه ای با شخصیتای کلیشه ای تر! اصلا نمیدونم چی شد که دیدم دارم مینویسم. میدونید که! اولین اثر آدم نمیتونه اونقدرام خوب باشه گرچه که من دیدم کسایی رو که از همون اول بلدترین بودن. اما خب من جزشون نبودم. سنمم که کم بود!
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
485
پسندها
3,073
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • #4
با عجله و بی فکر شروع کردنم باعث شد به همون اندازه زود از اولین رمانم دست بکشم. کلیم نوشته بودم تازه! خیالم شده بود نوشتن و اشتراکگذاری رمانم. اما من دختر بیتجربه ای بودم. نمیدونستم چطور باید تو انجمنها رمان بذارم؛ نمیدونستم اصلا روندش چطوریه! نمیدونستم یه رمان خوب چه معیارهایی داره و...
جایی که من بهش برخوردم هم یه انجمن با امکانات پایین بود. اونوقت اصلا نمیدونستم میشه به انجمنهای دیگه ای هم رفت و اصلا نمیدونستم انجمن دیگه ایم وجود داره!
#خنگ_به_معنای_واقعی!
شایدم نباید خودم رو سرزنش کنم به هر حال من سنمم کم بود خب.
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
485
پسندها
3,073
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • #5
واقعا خیلی مینوشتم. همه ی رمانام فکر کنم باهم یه بیست تایی میشدن. البته فکر نکنید همش رو ادامه دادما! نه! همش نصفه ول میکردم. یکی از رمانهام رو شصت پارتی نوشتم. البته تو انجمن نه ها! راستش قضیش اینه که تو انجمنه یه مدتی نتونستم عضو بشم و اینا؛ به همین دلیل تو یادداشت مینوشتم. نوشتن با یادداشت چیزی نبود که دوست داشته باشم به همین سبب دنبال برنامه هایی گشتم که بتونم توشون بنویسم؛ که رایدر (writer) رو پیدا کردم و خیلیم ازش خوشم اومد. البته قبلش چندتا برنامه ی دیگم گرفته بودم قبلش ولی به دلم ننشسته بود. خوب بلد نیستم تعریف کنم ولی دورانی واسه خودم داشتم. حتی انقدر که خاطره هام زیادن دارم قاتی میکنم. ولی یه چیزی رو خوب میدونم. اینکه خیلی نقد شدم خیلی... هر کی جای من بود نا امید میشد. ولی من...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
485
پسندها
3,073
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • #6
الآن که دارم اینو می‌نویسم توی نا‌امید‌ترین لحظه‌ی خودمم. من خیلی نظرات قشنگی دریافت کردم اما تهش یه‌جور نا‌امید می‌شدم. سر و کله زدن با علائم نگارشی؛ غلط‌های املایی و... بعدشم معیار‌های دیگه‌ی نقد خسته‌م کرده. حالا می‌دونم چطوری بنویسم؛ هنوزم عاشق نوشتنم اما می‌دونم یه‌چیزایی تغییر کرده. الآن اگه خواننده‌ای به جمع خواننده‌های نوشته‌هام اضافه بشه می‌ترسم؛ می‌ترسم که از دستش بدم یا یه‌جور نا امید بشم. دوستام خیلی حمایتم کردن؛ ولی تا می‌اومدم حرف‌شون رو که می‌گفتن نوشته‌هام رو دوست دارن باور کنم؛ یه ضد حالی می‌خوردم. دراجی که با هدف نوشتمش؛ به خاطر این‌که وضعیت دختر قصه خاص بود؛ نمی‌تونستم صحنه پردازی و توصیفات و... رو توش بگنجونم؛ تگ مطلوب گرفت. آقای قرمزی‌ای که سعی کردم شخصیت‌پردازی و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
485
پسندها
3,073
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • #7
خلاصه بچه‌ها؛ اگه نظر من و بخواین میگم اول قشنگ درمورد نویسندگی تحقیق کنید. با علم کامل بنویسید. به عنوان کسی که سه ساله که به طور جدی نوشتن رو شروع کرده؛ می‌دونم که علم داشتن خیلی مهم بوده. من خودم هیچ علمی نداشتم. توصیفات رو مثل همه پشت سر هم می‌اوردم؛ شخصیتای تکراری خلق می‌کردم؛ صحنه سازی و اینا هم بماند!
اشتباه من رو تکرار نکنید...
 
امضا : melin f

melin f

نویسنده ادبیات
سطح
13
 
ارسالی‌ها
485
پسندها
3,073
امتیازها
17,083
مدال‌ها
15
  • #8
خب و یه‌چیز دیگه این‌که وقتی خود‌تون رمان‌تون رو دوست ندارید؛ ادامه دادنش... خب عاقبت رمانه میشه رمان من؛ دختر آبنوس. من دختر آبنوس رو کامل دارم اما مدت‌هاست دارم فکر می‌کنم آیا منتشر کردنش درسته؟ چرا؟ چون با این‌که خب اونم رمانمه و علاقه‌ی کوچیکیم باشه دارم بهش؛ اما همون‌قدر می‌دونم جذاب نیست. نمی‌دونم اگه خودم بودم اصلا برای خوندن انتخابش می‌کردم یا نه!
باور کنید من ان‌قدر مشغله‌ی ذهنی دارم برای این رمان‌هام! کلی رمان نوشتم و ول کردم و حالا دلم می‌خواد خیلیا‌شون رو ادامه بدم اما رمان‌هایی که دارم رو هم صد سال طول می‌کشه تا تموم کنم!
منظورم از ادامه دادن خیلیاشون؛ اینه که دوباره بشینم از اول تایپ‌شون کنم چون پارتای همه‌شون رو ندارم! خلاصه تصمیم گرفتم بعد دراج؛ برای هاینا و آقای قرمزی؛ و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : melin f

موضوعات مشابه

عقب
بالا