نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1,134
  • بازدیدها 8,876
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,504
پسندها
4,988
امتیازها
35,773
مدال‌ها
19
  • #1,131
ناخورده ش*ر..اب می‌خروشیم


بنگر چه کنیم؟ اگر بنوشیم





از بی‌خبری خبر نداریم


پس بیهده ما چه می‌خروشیم؟





تا چند پزیم دیگ سودا؟


کز خامی خویشتن بجوشیم





دل مرده، برون کشیم خرقه


وز ماتم دل پلاس پوشیم





این زهد مزوری که ما راست


کس می نخرد، چه می‌فروشیم؟





با آنکه به ما نمی‌شود راست


این کار، ولیک هم بکوشیم





باشد که ز جام وصل جانان


یک جرعه به کام دل بنوشیم





شب خوش بودیم بی‌عراقی


امروز در آرزوی دوشیم





عراقی
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,504
پسندها
4,988
امتیازها
35,773
مدال‌ها
19
  • #1,132
نفسی داشتم و ناله و شیون کردم


بی تو با مرگ عجب کشمکشی من کردم





گرچه بگداختی از آتش حسرت دل من


لیک من هم به صبوری دل از آهن کردم





لاله در دامن کوه آمد و من بی رخ دوست


اشک چون لاله سیراب به دامن کردم





در رخ من مکن ای غنچه ز لبخند دریغ


که من از اشک ترا شاهد گلشن کردم





چند بر باد دهی حاصلم آخر عمری


خوشه‌های خم گیسوی تو خرمن کردم





شبنم از گونه گلبرگ نگون بود که من


گله زلف تو با سنبل و سوسن کردم





زلف و مژگان تو را مانده رفوی دل ریش


پاره شد رشتهٔ صبری که به سوزن کردم





دود آهم شد اشک غمم ای چشم و چراغ


شمع عشقی که به امید تو روشن کردم





نه رخ ماه منیژه، نه کمند رستم


آه از آن ناله که من در چَهِ بیژن کردم





دگرم دشمن جان بود و نمی‌دانستم


منِ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,504
پسندها
4,988
امتیازها
35,773
مدال‌ها
19
  • #1,133
صبا به لُطف بگو آن غزالِ رَعنا را


سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را





شِکرفُروش که عمرَش دراز باد چرا


تَفَقُّدی نکُند طوطیِ شِکرخا را؟





غرورِ حُسنت اجازَت مَگَر نداد اِی گُل


که پُرسِشی نکُنی عَندَلیب شیدا را؟





به خُلق و لطف توان کرد صیدِ اهلِ نظر


به بند و دام نگیرند مرغِ دانا را





ندانم از چه سبب رنگِ آشنایی نیست


سَهی‌قَدانِ سیَه‌‌چشمِ ماه‌سیما را





چو با حبیب نِشینی و باده پِیمایی


به یاد دار مُحِبّانِ بادپیما را





جُز این قَدَر نَتوان گفت در جَمالِ تو عیب


که وضع مِهر و وفا نیست رویِ زیبا را





در آسمان نه عجب گَر به گفتهٔ حافظ


سُرودِ زُهره به رقص آورد مسیحا را





حافظ
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,504
پسندها
4,988
امتیازها
35,773
مدال‌ها
19
  • #1,134
کنارخبرهای هواشناسی رادیو


عده ای خمیازه می کشند !


باران


قرارش را به هم زده بود


و مردی که بارانی اش را


کنار چشم انتظاری اش آویخته بود


مردی که می گفت راز ابرها را می داند


با بارانی اش


اکنون زیر دوش ایستاده است.





شهره_چلیپا
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,504
پسندها
4,988
امتیازها
35,773
مدال‌ها
19
  • #1,135
ای عاشقان رویت بر مهر دل نهاده


زنجیریان مویت سرها به باد داده





جان را به کوی جانان چشم خوشت کشیده


وز بند غصه دل را ابروی تو گشاده





با عشق جان ما را سوزیست در گرفته


با اشگ چشم ما را کاریست اوفتاده





تا چشم نیم مستت وسمه نهد بر ابرو


چون دل خلاص یابد زان زلف وانهاده





از وصف آن زنخدان، من ساده‌دل چه گویم


یارب چه لطف دارد آن نازنین ساده





ما را ز ننگ هستی جز می نمی‌رهاند


صوفی مباش منکر کز باده نیست باده





بخت عبید و وصلت، این دولتم نباشد


در خواب اگر خیالت، بینم زهی سعاده





عبید_زاکانی
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا