دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 854
  • بازدیدها 5,690
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #191
که من عاشقم همچو بحر دمان
ازو بر شده موج تا آسمان

پر از پور سامست روشن دلم
به خواب اندر اندیشه زو نگسلم

همیشه دلم در غم مهر اوست
شب و روزم اندیشه چهر اوست

مرا مهر او دل ندیده گزید
همان دوستی از شنیده گزید

برو مهربانم به بر روی و موی
به سوی هنر گشتمش مهرجوی



فردوسی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #192
نگویی مرا تا مراد تو چیست
که بر چهر تو فر چهر پری‌ست

هر آن کس که از دور بیند ترا
شود بیهش و برگزیند ترا

من اینک به پیش تو استاده‌ ام
تن و جان شیرین ترا داده‌ ام

ز من هرچ خواهی همه کام تو
برآرم نپیچم سر از دام تو

بهانه چه داری تو از مهر من
بپیچی ز بالا و از چهر من

که تا من ترا دیده‌ام برده‌ ام
خروشان و جوشان و آزرده‌ ام

همی روز روشن نبینم ز درد
برآنم که خورشید شد لاجورد

کنون هفت سال‌ست تا مهر من
همی خون چکاند بدین چهر من

یکی شاد کن در نهانی مرا
ببخشای روز جوانی مرا




فردوسی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #193
ز مهر تو دیریست تا خسته ام

به بند هوای تو دل بسته ام

بکام تو بادا سپهر بلند

ز چشم بدانت مبادا گزند

نگار تو اینک بهار منست

مر این پرنیان غمگسار منست

همین بود کام دل افروزیم

که روزی بود دیدنت روزیم

تویی در جهان مرمرا چشم راست

به جز تو دلم آرزویی نخواست




فردوسی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #194
آفتاب آمد دو چشمم باز شد

باز تکرار همان تکراره‌ها

چند و چون و کی کجا آغاز شد

پرسش صدباره‌ی صدباره‌ها

دیدگانم پر ولی دستم تهی

من نمی‌دانم كجایم كیستم

آتش حیرت به جانم ریختی

من خلیل آزمونت نیستم

مرگ شرط اولین شمع بود

از برم افسانه‌ی پروانه را

بر ملا شد راه میخانه دریغ

از چه می‌بندی در میخانه را

تا بسازم شیشه‌ی چشمان خود را آینه

خون دل را جیوه كردم سال‌ها

حالیا از دشت رنگ گل درا

زلف خود را شانه زن در چشم ما

ما امین رازهایت بوده‌ایم

پایكوب سازهایت بوده‌ایم

محو در جاه و جلالت دست در دست رطیل

جان خرید ناز ناز نازهایت بوده‌ایم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #195
ما ظاهرا بخش کوچکی از سؤال بزرگیم

حدوداً سیزده هزار و صد و چهل بار!

بیدار شدن و خوابیدن

و بازدوباره بیدار شدن

و باز دوباره خوابیدن،

روی یک زمین و زیر یک آسمان!

این رقمی سرسام‌آوراست که تحملش به طاقتی

فوق انسانی احتیاج دارد!

به هر شکل که حساب کنی،

به خودت حق خواهی داد

که بعد از این همه

به حقیقتی رسیده باشی!

به جوابی؟

به دلیلی؟

به انگیزه‌ای؟

و به چیزی که کمی،

فقط کمی به تو آرامش بدهد!

اما حقیقت دیدنی نیست، هرچند همچون قورباغه کور

زبان را دام پشه‌اش گردانیم!

جوابی نیست و هیچ چیزی نیست

هیچ چیز!




پناهی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #196
بازی

ما تماشاچیانی هستیم

که پشت درهای بسته مانده‌ایم!

دیر آمدیم!

خیلی دیر

پس به ناچار

حدس می‌زنیم،

شرط می‌بندیم،

شک می‌کنیم

و آن سوتر

در صحنه

بازی به گونه‌ای دیگر در جریان است



پناهی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #197
شب در چشمان من است

به سیاهی چشم‌هایم نگاه کن

روز در چشمان من است

به سفیدی چشم‌هایم نگاه کن

شب و روز در چشم‌های من است

به چشم‌هایم نگاه کن

پلک اگر فرو بندم

جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت




پناهی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #198
من به تعبیر خواب مشکوکم

هر کسی خواب عشق را دیده است

صبح فردای غرق در کابوس

رو به دستان قبله خوابیده است
من از تو انتظار دیگه ای دارم

برام آرامش ابرای آبان باش

نمیــــــــخواد بهترین جغرافیا باشی

همین پس کوچه های تنگ تهران باش!!!



اذر
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #199
زندگی سرد بود اما عشق

می توانست کارگر باشد!

می توان قطب را جهنم کرد

پای دل در میان اگر باشد..!
کاسه شعر ِمن از دست تو افتادو شکست …!

عـــاشقان ، فرصتِ خوبیست ، غـــزل جمع کنید
حالا خورشید روبرومه، دیگه فصل سایه مُرده

جاده ها دیگه تمومن، یکی تنهاییمو بُرده

حالا باید باورم شه، آسمون ابری نداره

دیگه فانوسی نمیخوام، ماهِ آسمون بیداره



اذر
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #200
لیلی بنشین خاطره ها را رو کن

لب وا کن و با واژه بزن جادو کن

لیلی تو بگو،حرف بزن،نوبت توست

بعد از من و جان کندن من نوبت توست

لیلی مگذار از دَم ِ خود دود شوم

لیلی مپسند این همه نابود شوم

لیلی بنشین، سینه و سر آوردم

مجنونم و خونابِ جگر آوردم

مجنونم و خون در دهنم می رقصد

دستان جنون در دهنم می رقصد

مجنون تو هستم که فقط گوش کنی

بگذاری ام و باز فراموش کنی

دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست

یک عاشق ِ این گونه از این دست کجاست

تا اخم کنی دست به خنجر بزند

پلکی بزنی به سیم آخر یزند

تا بغض کنی،درهم و بیچاره شود

تا آه کِشی،بندِ دلش پاره شود

ای شعله به تن،خواهرِ نمرود بگو

دیوانه تر از من چه کسی بود،بگو

آتش بزن این قافیه ها سوختنی ست

این شعر ِ پُر از داغ ِ تو آتش زدنی ست

ابیاتِ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا