دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 854
  • بازدیدها 5,689
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #211
بیا بیا ،که مرا با تو ماجرایی هست


بگوی اگر گُنَهی رفت و ،گر خطایی هست





روا بُوَد ، که چنین بی‌حساب دل بِبَری


مکن که مَظلِمه ی خلق را ، جزایی هست





توانگران را عیبی نباشد ، ار وقتی


نظر کنند ، که در کوی ما گدایی هست





به کام دشمن و بیگانه رفت ، چندین روز


ز دوستان نشنیدم ، که آشنایی هست





کسی نماند ، که بر درد من نبخشاید


کسی نگفت، که بیرون از این دوایی هست





هزار نوبت اگر ، خاطرم بشورانی


از این طرف که منم ، همچنان صفایی هست





به کام دل نرسیدیم و ، جان به حلق رسید


و گر به کام رسد ، همچنان رجایی هست





به جان دوست ، که در اعتقاد سعدی نیست؛


که در جهان، به جز از کوی دوست ،جایی هست!





سعدی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #212
یاد ایامی ، که رو بر روی جانان داشتم


آبرویی همچو شبنم ، در گلستان داشتم





باغبان ، بی رُخصتِ من گل نمی چید از چمن


امتیازی در میان عَندلیبان داشتم





شاخِ گل ، یک آب خوردن ، غافل از حالم نبود


برگ بخت سبز ، برسر در گلستان داشتم





هر سحر ، کز خار خارِ عشق می جَستَم زجا


همچو گل بر سینه ، صد زخم نمایان داشتم





این زمان آمد سرم بر سنگ ، ورنه پیش ازین


بالش آسایش از زانوی جانان داشتم





بوی گل بیرون نمی بُرد از چمن ، دزد نسیم


پاسبانی در بُنِ هر خار ، پنهان داشتم...





صائب_تبریزی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #213
ای شاخ گل ،که در پی گلچین دوانی ام


این نیست ، مُزد رنج من و باغبانی ام





پروردَمَت به ناز ، که بنشینمت به پای


ای گل ، چرا به خاک سیه می نشانی ام؟





دریاب دست من ، که به پیری رسی جوان


آخر به پیش پای توگم شد جوانی ام





تا گوشوارِ نازِ گران کرد ،گوش تو


لب وا نشد به شِکوه ، ز بی همزبانی ام





با صد هزار زخم زبان ، زنده ام هنوز


گردون گمان نداشت ، به این سخت جانی ام





ای گل بیا و ، از چمن طبع شهریار


بشنو ترانه ی غزل جاودانی ام





شهریار
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #214
من از بازترین پنجره


با مردم این ناحیه صحبت کردم


حرفی از جنس زمان نشنیدم!


هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود.








کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد.


هیچکس زاغچه ای را


سر یک مزرعه جدی نگرفت .


من به اندازه ی یک ابر دلم میگیرد





و شبی از شبها


مردی از من پرسید


تا طلوع انگور چند ساعت راه است؟





باید امشب بروم


باید امشب چمدانی را


که به اندازه ی پیراهن تنهایی من


جا دارد بردارم


و به سمتی بروم


که درختان حماسی پیداست





رو به آن وسعت بی واژه


که همواره مرا می خواند


یه نفر باز صدا زد سهراب!


کفش هایم کو؟








سهراب_سپهری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #215
ابر می بارد و من می شوم از یار جدا


چون کنم ؟ دل به چنین روز ز دلدار جدا





ابر و باران و من و یار ، سِتاده به وداع


من جدا گریه کنان ، ابر جدا ، يار جدا





سبزه نوخيز و هوا خرّم و بستان ، سرسبز


بلبلِ روی سِيَه ، مانده ز گلزار جدا





ای مرا در تَهِ هر بند ز زلفت ، بندی


چه كنی بند ز بندم ، همه يكبار جدا





ديده ام بهر تو خونبار شد ای مَردُمِ چشم


مردمی كن ، مشو از ديده خونبار جدا





نعمت ديده نخواهم ، که بماند پس از این


مانده چون ديده از آن نعمت ديدار ، جدا...




امیرخسرو_دهلوی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #216
نشاید گفتن آن کس را دلی هست


که ندهد بر چنین صورت ، دل از دست





نه منظوری ، که با او می‌توان گفت


نه خصمی ، کز کمندش می‌توان رست





به دل گفتم ، ز چشمانش بپرهیز


که هُشیاران نیاویزند با م**س.ت





نه آزاد از سرش ، بر می‌توان خاست


نه با او می‌توان ، آسوده بنشست





اگر دودی رَوَد ، بی آتشی نیست


و گر خونی بیاید ، کُشته‌ای هست





خیالش در نظر، چون آیدم خواب؟


نشاید در به روی دوستان بست





نشاید خرمن بیچارگان سوخت


نمی‌باید دل درمندگان ، خَست





به آخِر ، دوستی نتوان بریدن


به اول ، خود نمی‌بایست پیوست...





سعدی
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #217
گفتی که نخواهیم تورا ،گر بُتِ چینی


ظَنَّم نه چنان بود ،که با ما تو چنینی





بر آتش تیزم بنشانی ،بنشینم


بر دیده ی خویشت بنشانم، ننشینی





ای بس که بجویی تو مرا ،باز نیابی


ای بس که بپویی و مرا ،باز نبینی





با من به زبانی و به دل ،بادِ گرانی


هم دوست‌تر از من نَبُوَد ،هر که گُزینی





من بر سر صلحم ،تو چرا جنگ گزینی


من بر سر مِهرم ،تو چرا بر سرِ کینی





گویی دگری گیر، مَها شرط نباشد


تو یارِ نخستین من و ،باز پسینی





سنایی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #218
ای پاسخ بی چون و چرای همه ی ما


اکنون تویی و مسئله های همه ی ما





کو آنکه در این خاک ، سفر کرده ندارد


سخت است فِراق تو ، برای همه ی ما





ای گریه ی شب های مناجات من از تو


لبخند تو ، آمین دعای همه ی ما





تنها نه من از یاد تو در سوز و گُدازم


پیچیده در این کوه ، صدای همه ی ما





ای ابر اگر از خانه ی آن یار گذشتی


با گریه بزن بوسه به جای همه ی ما





ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم


اما تو بکش خط ، به خطای همه ی ما





گر یاد تو جرم است ، غمی نیست که عشق است


جرمی که نوشتند به پای همه ی ما





در آتش عشق تو اگر م**س.ت نسوزیم


سوزانده شدن باد، سزای همه ی ما





فاضل_نظری
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #219
ما ز یاران ، چشم یاری داشتیم


خود غلط بود ، آنچه ما پنداشتیم





تا درخت دوستی ، بَر کِی دهد


حالیا رفتیم و ، تخمی کاشتیم





گفت و گو ، آیین درویشی نبود


ور نه با تو ، ماجراها داشتیم





شیوه ی چشمت فریب جنگ داشت


ما غلط کردیم و ، صلح انگاشتیم





گُلبُن حُسنت ، نه خود شد دلفروز


ما دَمِ همّت ، بر او بگماشتیم





نکته‌ها رفت و شکایت ، کس نکرد


جانب حُرمت ، فرونگذاشتیم





گفت خود دادی به ما دل حافظا


ما محصل بر کسی نگماشتیم





حافظ
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,684
پسندها
4,012
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #220
این مُطرب از کجاست ،که برگفت نام دوست


تا جان و جامه ،بَذل کنم ،بر پیام دوست





دل زنده می‌شود ،به امید وفای یار


جان رقص می‌کند ،به سَماعِ کلام دوست





تا نَفخِ صور ،بازنیاید به خویشتن


هرک اوفتاد ،م**س.تِ محبت ز جام دوست





رنجور عشق ،بِه نشود ،جز به بوی یار


ور رفتنیست، جان ندهد جز به نام دوست





بالای بام دوست ،چو نتوان نهاد پای


هم چاره آن که سر بِنَهی ،زیر بام دوست





گر کام دوست،کُشتن سعدیست،باک نیست


اینَم حیات، بس ،که بمیرم به کام دوست...





سعدی
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا