- ارسالیها
- 3,410
- پسندها
- 4,928
- امتیازها
- 33,273
- مدالها
- 19
به اختیار نگردد، کس از عزیزان دور
ولی چه چاره کنم ، فُرقَت قضایی را
مکن به شمعِ مَه و مِهر ، نسبتِ رخ دوست
که فرقهاست بسی ، نور آشنایی را
به تیغ پاره ، که از تن بُرَند و خون ریزند
بدان که گریه ی خون می کند ، جدایی را
اگر مشاهده ی نقد نیست، نقد این است
خزینه ای شِمُر، ای دوست ، بینوایی را
مَخَر به نیم جو ، آن صحبتی که با غَرَض است
که راحتی نَبُوَد ، صحبتِ ریایی را...
امیرخسرودهلوی
ولی چه چاره کنم ، فُرقَت قضایی را
مکن به شمعِ مَه و مِهر ، نسبتِ رخ دوست
که فرقهاست بسی ، نور آشنایی را
به تیغ پاره ، که از تن بُرَند و خون ریزند
بدان که گریه ی خون می کند ، جدایی را
اگر مشاهده ی نقد نیست، نقد این است
خزینه ای شِمُر، ای دوست ، بینوایی را
مَخَر به نیم جو ، آن صحبتی که با غَرَض است
که راحتی نَبُوَد ، صحبتِ ریایی را...
امیرخسرودهلوی