دفتر شعر دفتر شعر کاربر Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 542
  • بازدیدها 3,175
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #261
هر آن کو خاطر مجموع و، یار نازنین دارد


سعادت همدم او گشت و ، دولت همنشین دارد





حریم عشق را درگه ،بسی بالاتر از عقل است


کسی آن آستان بوسد ،که جان در آستین دارد





دهان تنگ شیرینش، مگر مُلک سلیمان است


که نقش خاتم لعلش، جهان زیر نگین دارد





لب لعل و خط مشکین ، چو آنش هست و اینش هست


بنازم دلبر خود را ،که حُسنش آن و این دارد





به خواری منگر ای مُنعِم ، ضعیفان و نَحیفان را


که صَدر مجلس عشرت ، گدای رهنشین دارد





چو بر روی زمین باشی ، توانایی غنیمت دان


که دوران ، ناتوانی‌ها بسی ، زیرِ زمین دارد





بلاگردان جان و تن ، دعای مستمندان است


که بیند خیر از آن خرمن ،که ننگ ازخوشه چین دارد





صبا از عشق من رمزی ، بگو با آن شهِ خوبان


که صد جمشید و کِیخسرو ،غلامِ کمترین...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #262
ماها ، تو سفر کردی و شب ماند و سیاهی


نه مرغِ شب از ناله ی من خُفت و نه ماهی





شد آه مَنَت ، بدرقه ی راه و خطا شد


کز بعدِ مسافر ، نفرستند سیاهی





آهسته ، که تا کوکبه ی اشک دل افروز


سازم به قطار از عقبِ قافله ، راهی





آن لحظه که ریزم چو فلک ، از مژه کوکب


بیدار کسی نیست ، که گیرم به گواهی





چشمی به رهت دوخته ام باز ، که شاید


بازآئی و بِرهانی ام از چشم به راهی





دل گرچه مُدامم ، هوس خط تو دارد


لیک از تو خوشم ، با کرمِ گاه به گاهی





تقدیر الهی ، چو پیِ سوختن ماست


ما نیز بسازیم به تقدیرِ الهی...





شهریار
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #263
به نومیدی، سحرگه گفت امید


که کس ، ناسازگاری چون تو نشنید





به هر سو دستِ شوقی بود، بستی


به هر جا خاطری دیدی ، شکستی


کشیدی بر درِ هر دل ، سپاهی


ز سوزی ، ناله‌ای ، اشکی و آهی





زبونی هر چه هست و بود ، از تست


بساط دیده ، اشک آلود از تست


بس است این کارِ بی تدبیر کردن


جوانان را به حسرت ، پیر کردن





بدین تلخی ندیدم ، زندگانی


بدین بی مایگی ، بازارگانی


نَهی بر پای هر آزاده ، بندی


رسانی هر وجودی را ، گزندی





به اندوهی ، بسوزی خِرمنی را


کشی از دست مهری ، دامنی را


دو صد راه هوس را ، چاه کردی


هزاران آرزو را ، آه کردی





ز امواج تو ایمن ، ساحلی نیست


ز تاراج تو فارغ ، حاصلی نیست


مرا در هر دلی، خوش جایگاهیست


بسوی هر ره تاریک ، راهیست





غمی را ره ببندم ،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #264
هان ای نسیم صبح ، که بویت معطرست


همراه با تو ، خاکِ سرِ کوی دلبرست





کس دید صورتی ، که نکوتر زروی اوست؟


کس خواند سورتی ، که زالحمد برترست؟





محتاج نیست بر سر ره ، مُشک ریختن


کآنجا که اوست پای نهد ؛ خاک عنبرست





آنجا که اوست شب نبُوَد ،کز ضیا ونور


با آفتاب ؛ سایه ی آن مَه برابرست





من خود گدای کویم و ، یک شهر چون مَنَند


درویشِِ عشق او ، که به خوبی توانگرست





اندر مقام قُرب تو بالاست ، دست آن


کزبهر خدمتت ، سرش از پا فروترست





بر آدمی برای تو در بسته ام ، ولیک


بازآ که بر پَری ، همه ی دیوارها دَرَست...





سیف_فرغانی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #265
زکوی دوست ، بادی بر من افتاد


چه بادست این ، که رحمت ها بَروباد





به من آورد از آن دلبر ، پیامی


چنان شیرین ؛ که شوری در من افتاد





بدو گفتم ، اگر آنجا روی باز


دل غمگین ما را ، شادکن شاد





بگویش ، بی تو او را نیم جانیست


وگر در دست بودی ، می فرستاد





دلِ چون مومش از مِهرت ، جدا نیست


چو نقش از خاتَم و ، جوهر ز پولاد





که یادِ بی فراموشیست ، اینجا


وزآن جانب ؛ فراموشیست بی یاد





چو جانِ او. ، دلِ شهری خرابست


ز جورِ هجرت ای سلطانِ بی داد





نگویم کز پری زادی و ، لیکن


بدین خوبی ، نباشد آدمی زاد





مرا شیرینی تو کشته و ،تو


چو خسرو ، شادمان از مرگِ فرهاد...





سیف_فرغانی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #266
صبح روشن شد، بده ساقی میِ چون آفتاب


تا به روی دولت بیدار، برخیزم ز خواب





فیضِ گردون بلنداختر بُوَد ،ز اقبال عشق


تاج بخشی می کند ،از همّت دریا حُباب





کیمیای دانه ی احسان، زمینِ قابل است


گوهر شَهوار گردد در صدف، اشکِ سحاب





مردم بی برگ را ، اسباب عیش آماده است


بسترخار است،درهر جا که سنگین گشت خواب





ایمنی جُستم ز ویرانی، ندانستم که چرخ


گنج خواهد خواست ،جای باج ازین مُلک خراب...




صائب_تبریزی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #267
این همه پروانه ها، سوخته از چپ و راست


شمع شب ما بُوَد، راه شبستان کجاست؟





شِحنه اگر دوست بود، این همه بیداد چیست؟


وین همه آشوب چه؟ گر مَلِک از شهر ماست





چون نپسندد جفا، نرگس سرمست یار؟


کز قِبَلِ او ستم ، وز طرفِ ما رضاست





دلبر اگر می‌کند ، گوش به فریاد ما


زین ستم و داوری ، داد نخواهیم خواست





مُطرب مجلس بگفت ؛ از لب او نکته‌ای


هوش حریفان بِبُرد، شور ز مستان بخاست





گفت: به خاک درم ، چون گذری ، سر بِنِه


من نتوانم نهاد ، سر، مگر آنجا که پاست





گر قدمی می نهد ، بر سر بیمار عشق


آن کرم و لطف را ، عُذرِ چه دانیم خواست؟





جنس من و نقد من ، در سرِ او رفت، لیک


جنسِ ارادت فزود، نقدِ محبت بکاست...





اوحدی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #268
به گِردِ دل همی‌گردی ،چه خواهی کرد می دانم


چه خواهی کرد دل را خون و رُخ را زرد ، می دانم





یکی بازی برآوردی ، که رَخت دل همه بردی


چه خواهی بعد از این بازی ، دگر آورد می دانم





به یک غَمزه جگر خَستی ، پس آتش اندر او بستی


بخواهی پُخت می بینم ، بخواهی خورد می دانم





به حق اشک گرم من ، به حق آه سرد من


که گرمم پرس؛چون بینی ، که گرم از سرد می دانم





مرا دل سوزد و سینه ، تو را دامن ؛ ولی فرق است


که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد ، می دانم...





مولانا
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #269
آسمان گو ندهد کام ، چه خواهد بودن


یا حریفی نشود رام ، چه خواهد بودن





حاصل از کشمکشِ زندگی ای دل ، نامی است


گو نمانَد ز من این نام ، چه خواهد بودن





آفتابی بُوَد این عمر ؛ ولی بر لبِ بام


آفتابی به لب بام ،چه خواهد بودن





نابهنگام زند نوبت صبح شب وصل


من گرفتم که بهنگام چه خواهد بودن





چند کوشی که به فرمان تو باشد ، ایام


نه تو باشی و نه ایام ، چه خواهد بودن





گر دلی داری و پابندِ تعلّق خواهی


خوشتر از زُلف دلارام ، چه خواهد بودن





شهریاریم و گدای درِ آن خواجه ؛ که گفت


خوشتر از فکرِ میی و جام ،چه خواهد بودن





شهریار
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #270
چه لطف ها، که در این شیوه ی نهانی نیست


عنایتی که تو داری به من ، بیانی نیست





کِرِشمه گرمِ سؤال است ، لب مکن رَنجه


که احتیاج ، به پرسیدنِ زبانی نیست





رموز کشف و کرامات سالکان طریق


وَرای رمز شناسی و نکته دانی نیست





به هر که خواه ، نشین ، گر چه این نه شیوه ی تست


که از تو در دل ما ، راهِ بدگمانی نیست





مرا ز کیش محبت ، همین پَسَند افتاد


که گر چه هست صد آواز ، سرگرانی نیست...





وحشی
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا