- ارسالیها
- 3,399
- پسندها
- 4,926
- امتیازها
- 33,273
- مدالها
- 19
هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظر است
عشقبازی دگر و ، نفس پرستی دگر است
نه هر آن چشم که بینند سیاه است و سپید
یا سپیدی ز سیاهی بشناسد ، بَصَر است
هر که در آتش عشقش ، نبُوَد طاقت سوز
گو به نزدیک مرو ، کآفتِ پروانه ، پر است
گر من از دوست بنالم ، نفسم صادق نیست
خبر از دوست ندارد ، که ز خود با خبر است
آدمی صورت ، اگر دفع کند شهوتِ نفس
آدمی خوی شود، ور نه همان جانور است
شربت از دستِ دلارام ، چه شیرین و چه تلخ
بده ای دوست ، که مُستسقی از آن تشنهتر است
من خود از عشقِ لبت ، فهمِ سخن مینکنم
هرچ از آن تلخترم ، گر تو بگویی شکر است
ور به تیغم بزنی ، با تو مرا خصمی نیست
خصمِ آنم ، که میان من و تیغت سِپَر است
من از این بند نخواهم به در...
عشقبازی دگر و ، نفس پرستی دگر است
نه هر آن چشم که بینند سیاه است و سپید
یا سپیدی ز سیاهی بشناسد ، بَصَر است
هر که در آتش عشقش ، نبُوَد طاقت سوز
گو به نزدیک مرو ، کآفتِ پروانه ، پر است
گر من از دوست بنالم ، نفسم صادق نیست
خبر از دوست ندارد ، که ز خود با خبر است
آدمی صورت ، اگر دفع کند شهوتِ نفس
آدمی خوی شود، ور نه همان جانور است
شربت از دستِ دلارام ، چه شیرین و چه تلخ
بده ای دوست ، که مُستسقی از آن تشنهتر است
من خود از عشقِ لبت ، فهمِ سخن مینکنم
هرچ از آن تلخترم ، گر تو بگویی شکر است
ور به تیغم بزنی ، با تو مرا خصمی نیست
خصمِ آنم ، که میان من و تیغت سِپَر است
من از این بند نخواهم به در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.