دفتر شعر دفتر شعر کاربر Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 542
  • بازدیدها 3,175
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #281
آنچه ز تُست حال من ، گفت نمی‌توانَمَش


چون تو به من نمی‌رسی ، من به تو چون رسانمش





هر نفسم فراق تو ، وعده به مِحنتی کند


هر چه به من رسد ز تو ، دولت خویشن دانمش





زهرم اگر دهی خورم ،چون شکر و ز غیر تو


گر شکری رسد به من، همچو مگس برانمش





زخم گر از تو آیدم ، مرهم روح سازمش


رنج چو از تو باشدم ، راحت خویش خوانمش





مُلکم اگر جهان بود، ترک کنم برای تو


اسبم اگر فلک بود ،در پی تو دوانمش





تیر که از کمان تو ، در طرفی روان شود


برکنم از نشانه و در دلِ خود نشانمش





مرد طبیب را خبر ،از تپش جگر دهد


خون دلی که همچو اشک از مژه می‌چکانمش





دل به تو داده‌ام ولی ، باز درین تَردُّدم


تا به تو چون گذارمش، یا ز تو چون سِتانمش





سیف اگر ز بهر تو مال فدا کند، مرا


«دست...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #282
ای مدعی از طَعن تو ما را چه مَلالَست


با رد و قبول تو ، چه نقص و چه کمالست





گیرم که جهان ، آتشِ سوزنده بگیرد


بی آب شود جوهرِ یاقوت ، محالست!





اینجا سرِ بازارچه ی لَعل فروشیست


مَگشا سرِ صندوق ، که پُر سنگ و سُفالست





مارا به هُما ، دَعویِ پروازِ بلند است


باری ؛ تو چه مرغی و کدامَت پَر و بالست





با بلبل خوش لهجه ی این باغ ، چه لافَد


سوسن به زبان آوریِ خویش ، که لالست!





خوش باشد اگر هست کسی را سرِ پیکار


ناوَرد گهِ ما، سرِ میدان خیالست





خاموش نشین وحشی، اگر صاحبِ حالی


کاینها که تو گفتی و شنیدی ،همه قالست





وحشی_بافقی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #283
فتاد طائری از لانه و ، زِ درد تپید


به زیر پَر چو نگه کرد، دید پیکانی است





بگفت، آنکه به دریای خون فکند مرا


ندید در دلِ شوریده‌ام ، چه طوفانی است





کسی که بر رگِ من تیر زد ، نمی دانست


که قلبِ خُردِ مرا هم ، وَرید و شَریانی است





رُبود مرغکم از زیرِ پَر، به عُنف و نگفت


که مادری و پرستاری و ، نگهبانی است





اسیر کردن و کُشتن، تَفَرُّج و بازی است


نشانه کردن مظلوم، کار آسانی است





شکست پنجه و منقار من، و لیک چه باک


پلنگِ حادثه را نیز ، چنگ و دندانی است





گرفتم آنکه به پایان رسید، فرصت ما


برای فرصتِ صیاد نیز، پایانی است





زمانه ، عرصه برای ضعیف، تنگ گرفت


هماره بهر توانا، فراخ میدانی است





همیشه خانه ی بیداد و جور، آباد است


بساط ماست که ویران ، زِ باد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #284
رونق ایام جوانی‌ست عشق


مایه ی کام دو جهانی‌ست عشق





میل تحرک به فلک ، عشق داد


ذوق تجرد به ملک ، عشق داد





چون گل جان ، بوی تعشق گرفت


با گِلِ تن ، رنگ تعلق گرفت





رابطه ی جان و تن ما ازوست


مردن ما، زیستن ما، ازوست





مَه که به شب ، نوردهی یافته


پرتوی از مِهر، بر او تافته





خاک ز گردون نشود تابناک


تا اثر مِهر نیفتد به خاک





زندگیِ دل ، به غم عاشقی‌ست


تارَک جان ، در قدم عاشقی‌ست...





جامی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #285
تا چشم دل ، به طَلعت آن ماه منظر است


طالع مگو ، که چشمه ی خورشید خاورست





کافر نِه ایم و بر سرمان ، شور عاشقی ست


آنرا که شور عشق به سر نیست ، کافر است





بر سردرِ عمارتِ مشروطه ؛ یادگار


نقشِ به خون نشسته ی عدلِ مظفر است





ما آرزوی عشرت فانی ، نمی کنیم


ما را سَریر دولتِ باقی ، مُسخَّر است





راه خداپرستی ، ازین دلشکستگی ست


اِقلیم خود پرستی ، از آن راهِ دیگر است...





شهریار
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #286
از چه با من نشوی یار ، چه می‌پرهیزی


یار شو با منِ بیمار ، چه می‌پرهیزی





حرف زن ای بت خونخوار ، چه می‌پرهیزی؟


نه حدیثی کنی اظهار، چه می‌پرهیزی؟





کِه تورا گفت به اربابِ وفا حرف مزن!


چین بر ابرو زن و، یک بار به ما حرف مزن!





درد من، کشته ی شمشیر بلا می‌داند


سوز من، سوخته ی داغ جفا می‌داند





مسکنم ، ساکن صحرای فنا می‌داند


همه کس، حال من بی سر و پا می‌داند





پاکبازم ، همه کس مهر مرا می‌داند


عاشقی همچو مَنَت نیست، خدا می‌داند





چاره ی من کن و مگذار که بیچاره شوم


سرِ خود گیرم و از کوی تو آواره شوم





از سر کوی تو با دیده ی تر خواهم رفت


چهره آلوده به خونابِ جگر خواهم رفت





تا نظر می‌کنی، از پیشِ نظر خواهم رفت


گر نرفتم ز درت شام ، سحر خواهم رفت





نه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #287
ای که تو ماه آسمان، ماه کجا و تو کجا


در رخ مه کجا بُوَد، این کر و فَرّ و کبریا





جمله به ماه ،عاشق و، ماه ،اسیر عشق تو


ناله کنان ز درد تو، لابه کنان که ای خدا





سجده کنند مهر و مَه، پیش رخِ چو آتشت


چونک کند جمال تو، با مه و مِهر ماجرا





آمد دوش مه که تا ،سجده بَرَد به پیش تو


غیرت عاشقان تو ،نعره زنان ،که رو،میا





خوش بِخَرام بر زمین، تا شکفند جان‌ها


تا که مَلِک فروکند، سر ز دریچه ی سما





چونک شوی ز روی تو، برق جهنده هر دلی


دست به چشم برنهد، از پی حفظ دیده‌ها





هر چه بیافت باغ دل ،از طَرَب و شکفتگی


از دیِ این فراق شد ،حاصل او همه هبا





زرد شدست باغ جان،ازغم هجر،چون خزان


کی برسد بهار تو ،تا بنماییَش نما





بر سر کوی تو دلم ،زارِ نَزار خفت دی


کرد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #288
من کیستم ، ز مردمِ دنیا رمیده‌ای


چون کوهسار ، پای به دامن کشیده‌ای





از سوز دل ، چو خرمن آتش گرفته‌ای


وز اشک غم ، چو کشتی طوفان رسیده‌ای





چون شام بی رخ تو ، به ماتم نشسته‌ای


چون صبح از غم تو ، گریبان دریده‌ای





سر کن نوای عشق ، که از های و هوی عقل


آزرده ام ؛ چو گوش نصیحت شنیده‌ای





رفت از قِفای او ، دلِ از خود رمیده ام


بی تاب تر ز اشکِ به دامن دویده‌ای





ما را چو گردباد ، ز راحت نصیب نیست


راحت کجا و ، خاطر ناآرمیده‌ای





بیچاره‌ای که چاره طلب می کند ز خلق


دارد امید میوه ، ز شاخِ بریده‌ای





از بس که خون فرو چکد از تیغ آسمان


مانَد شَفَق ، به دامنِ در خون کشیده‌ای





با جان تابناک ، ز محنت سرای خاک


رفتیم همچو قطره ی اشکی ز دیده‌ای...





رهی_معیری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #289
اَیا صبا خبری کن ، مرا از آن که تو دانی


بدان زمین گذری کن ، در آن زمان که تودانی





چنان مران که غباری ، بدو رسد ز گذارت


بدان طرف چو رسیدی ، چنان بران که تو دانی





چو جز تو هیچکس آنجا ، مَجال قرب ندارد


برو به منزل آن ماهِ مهربان که تو دانی





همان زمان که رسیدی ، بِدان زمین که تو دیدی


سلام و بندگیِ ما ، بِدان رسان که تو دانی





حکایت شب هجران و حال و روز جدائی


زمین ببوس و بیان کن ، بدان زبان که تو دانی





به نوک خامه ی مژگان ، تحیتی که نوشتم


بدو رسان و بگویش ، چنان بخوان که تو دانی





مرا مگوی چه گوئی ، هر آن سخن که تو خواهی


ز من مپرس کجائی ، در آن مکان که تو دانی





چو از تو دل طلبم، گوئی ام دلت چه نشان داشت


من این زمان چه نشان گویم ، آن نشان که تو دانی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,962
پسندها
3,110
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #290
آه که آن صدر سَرا ،می‌ندهد بار مرا


می‌نکند محرم جان، مَحرم اسرار مرا





نَغزی و خوبی و فَرَش، آتشِ تیزِ نظرش


پرسشِ همچون شِکرَش ،کرد گرفتار مرا





گفت مرا مهر تو کو، رنگ تو کو فرِّ تو کو


رنگ کجا مانَد و بو ،ساعت دیدار مرا





غرقه ی جوی کرَمَم ،بنده ی آن صبحدمم


کان گُل خوش بوی کِشد، جانب گلزار مرا





هر که به جوبار بُوِد، جامه بر او بار بود


چند زیانست و گران، خِرقه و دستار مرا





مُلکَت و اسباب ،کز این، ماه رُخانِ شِکّرین


هست به معنی چو بُوَد، یار وفادار مرا





دستگه و پیشه تو را، دانش و اندیشه تو را


شیر تو را بیشه تو را، آهوی تاتار مرا





نیست کندهست کند،بی‌دل وبی‌دست کند


باده دهد م**س.ت کند،ساقیِ خَمّار مرا





ای دلِ قَلاش مکن، فتنه و پرخاش مکن


شهره مکن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا