فال شب یلدا

دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1,059
  • بازدیدها 8,127
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #581
تا که عشق تو حاصل افتادست


کار ما سخت مشکل افتادست





آب از دیده‌ها از آن باریم


کاتش عشق در دل افتادست





در ازل پیش از آفرینش جسم


جان به عشق تو مایل افتادست





جان نه تنهاست عاشق رویت


پای دل نیز در گل افتادست





سالکان یقین روی تو را


بارگاه تو منزل افتادست





من رسیدم به وصل بی وصفت


عقل را رای باطل افتادست





کس نگوید که این چرا وز چیست


زانکه این سِر مشکل افتادست





فتنه عطار در جهان افکند


چاه، ماروت بابل افتادست





دل عطار بر دلت مثلی


مرغکی نیم بسمل افتادست





عطار_نیشابوری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #582
باز این چه شورش است که در خلق عالم است


باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است


باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین


بی‌نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است


این صبح تیره باز دمید از کجا کزو


کار جهان و خلق جهان جمله در هم است


گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب


کآشوب در تمامی ذرات عالم است


گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست


این رستخیز عام که نامش محرم است


در بارگاه قدس که جای ملال نیست


سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است


جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند


گویا عزای اشرف اولاد آدم است


خورشید آسمان و زمین نور مشرقین


پروردهٔ کنار رسول خدا حسین


کشتی شکست‌خوردهٔ طوفان کربلا


در خاک و خون تپیده میدان کربلا


گر چشم روزگار بر او زار می‌گریست


خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا


نگرفت دست دهر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #583
تو عصیانی ترین خشمی که می جوشد


ز جام و ساغر خیام


درین شب ها


که گل از برگ و


برگ از باد


از خویش می ترسد


و پنهان می کند هر چشمه ای


سر و سرودش را


درین آفاق ظلمانی


چنین بیدار و دریاوار


تویی تنها که می خوانی...





شفیعی_کدکنی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #584
کاش آن زمان سرادقِ گردون، نگون شدی


وین خرگه بلندستون، بی‌ستون شدی


کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه-


سیل سیه؛ که روی زمین، قیرگون شدی


کاش آن زمان ز آه جهان‌سوز اهل بیت


یک شعله، برقِ خرمنِ گردونِ دون شدی


کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان


سیماب‌وارْ گویِ زمین، بی‌سکون شدی


کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک


جان جهانیان همه از تن برون شدی


کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست


عالم، تمامْ غرقهٔ دریای خون شدی


گر انتقام آن نفتادی به روز حشر


با این عمل معاملهٔ دهر چون شدی





آل نبی چو دستِ تظلّم برآورند


ارکان عرش را به تلاطم درآورند





بر خوانِ غم چو عالمیان را صلا زدند


اول صلا به سلسلهٔ انبیا زدند


نوبت به اولیا چو رسید، آسمان تپید


زان ضربتی که بر سر شیر خدا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #585
گفتی به جای عشق، سراغ از هوس بگیر


پس هرچه را که عشق به من داده پس بگیر





محتاج آب و دانه شدن حق من نبود


ای مرگ! انتقام مرا از قفس بگیر





برگی درخت را به تمنا گرفته بود


طوفان به برگ گفت مرا دادرس بگیر





ای عشق! تا هنوز نفس می‌کشم بیا


از چنگ روزگار مرا باز پس بگیر





ما غرق می‌شویم در این موج‌ها، تو نیز


چون من برای بوسه‌ ی آخر، نفس بگیر








فاضل_نظری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #586
شبی به مردمک چشم، طعنه زد مژگان


که چند بی سبب از بهرِ خلق کوشیدن





همیشه بارِ جفا بردن و نیاسودن


همیشه رنج طلب کردن و نرنجیدن





ز نیک و زشت و گل و خار و مردم و حیوان


تمام دیدن و از خویش هیچ نادیدن





چو کارگر شده‌ای، مزد سعی و رنج تو چیست


به وقتِ کار، ضروری است کار سنجیدن





ز بزم تیرهٔ خود، روشنی دریغ مدار


که روشنست ازین بزم، رَخت برچیدن





جواب داد که آئین کاردانان نیست


به خواب جهل فزودن، ز کار کاهیدن





کنایتی است درین رنج ،روز خسته شدن


اشارتی است درین کار شب نخوابیدن





مرا حدیثِ هوی و هوس مکن تعلیم


هنروران نپسندند خود پسندیدن





نگاهبانیِ مُلک تن است پیشهٔ چشم


چنانکه رسم و رهِ پاست ره نوردیدن





اگر پیِ هوس و آز خویش می گشتم


کنون نبود مرا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #587
من و تو
چگونه به صدای پرندگان رسیدیم
که کنار پنجره از سرما جان باختند
پرندگان بی‌آشیانه را همیشه دوست داشتی
اما دیگر عمر آنان تکرار نمی‌شد
هم‌چنان که عمر من و تو هم
دیگر تکرار نمی‌شد...

احمدرضا_احمدی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #588
چون خون ز حلق تشنهٔ او بر زمین رسید


جوش از زمین به ذروهٔ عرش بَرین رسید


نزدیک شد که خانهٔ ایمان شود خراب


از بس شکست‌ها که به ارکان دین رسید


نخلِ بلندِ او، چو خسان بر زمین زدند-


طوفان به آسمان من ز غبار زمین رسید


باد، آن غبار چون به مزار نبی رساند


گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید


یکباره جامه در خُمِ گردون، به نیل زد-


چون این خبر به عیسیِ گردون‌نشین رسید


پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش-


از انبیا به حضرت روح‌الامین رسید


کرد این خیالْ وهمِ غلط‌کار، کان غبار-


تا دامنِ جلالِ جهان‌آفرین رسید!


هست از ملال گرچه بری ذاتِ ذوالجلال


او در دل است و هیچ دلی نیست بی‌ملال


ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند


یکباره بر جریدهٔ رحمت قلم زنند


ترسم کزین گناه، شفیعانِ روز حشر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #589
داشتم خانه را مرتب می کردم


که حس کردم …


باید همه چیز را در این جهان رها کنم


وبه تو بگویم که :


دوستت دارم!





شاه_حسین_زاده
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,275
پسندها
4,847
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #590
شور و نشور و واهمه را در گمان فتاد


هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند


هم گریه بر ملایک هفت آسمان فتاد


هرجا که بود آهویی، از دشت پا کشید


هرجا که بود طایری، از آشیان فتاد


شد وحشتی که شور قیامت ز یاد رفت


چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد


هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد


بر زخم‌های کاری تیغ و سنان فتاد


ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان


بر پیکر شریف امام زمان فتاد


بی‌اختیار، نعرهٔ «هذا حسینِ» او-


-سر زد؛ چنانکه آتش از او در جهان فتاد


پس با زبان پر گله، آن بضعهٔ بتول


رو در مدینه کرد که: یا ایهاالرسول،


این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست


وین صید دست و پا زده در خون حسین توست


این نخلِ تر، کز آتش جان‌سوز تشنگی


دود از زمین رسانده به گردون حسین توست


این ماهیِ فتاده به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا