دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 691
  • بازدیدها 4,294
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,304
پسندها
3,658
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #661
وقت مردن تیشه با فرهاد گفت


عشق را نتوان شمردن سرسری





بین که غارت کرده دل‎ها را به ناز


خسته شد چشمانت از غارتگری





هم نگاهت رشک آهوی خُتَن


هم خرامت غیرت کبکِ دری





هم به سیرت از ملک پاکیزه‌تر


هم به صورت از پری زیباتری…





ناصرالدین_شاه_قاجار
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,304
پسندها
3,658
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #662
کیستی


که من این گونه به اعتماد


نام خود را


با تو می گویم


نان شادی ام را با تو قسمت می کنم


به کنارت می نشینم ...


کیستی که من این گونه به جد


در دیار رؤیاهای خویش با تو


درنگ می کنم!




شاملو
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,304
پسندها
3,658
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #663
در نظربازیِ ما بی‌خبران حیرانند


من چُنینم که نمودم دگر ایشان دانند





عاقلان نقطهٔ پرگارِ وجودند ولی


عشق داند که در این دایره سرگردانند





جلوه‌گاهِ رخِ او دیدهٔ من تنها نیست


ماه و خورشید همین آینه می‌گردانند





عهد ما با لبِ شیرین‌دهنان بست خدا


ما همه بنده و این قوم خداوندانند





مُفلِسانیم و هوایِ مِی و مُطرب داریم


آه اگر خرقهٔ پشمین به گرو نَسْتانند





وصلِ خورشید به شبپَرِّهٔ اَعْمی نرسد


که در آن آینه صاحب‌نظران حیرانند





لافِ عشق و گِلِه از یار زَهی لافِ دروغ


عشقبازانِ چُنین، مستحقِ هجرانند





مگرم چشمِ سیاهِ تو بیاموزد کار


ور نه مستوری و مستی همه کس نَتْوانند





گر به نُزهَتگَهِ ارواح بَرَد بویِ تو باد


عقل و جان گوهرِ هستی به نثار افشانند...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,304
پسندها
3,658
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #664
ﺳﺮ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ

ﮐﻪ ﮔِﺮﻭ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ

ﺗﻮ ﺷﺪﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻣﻦ

ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺮﯼ ﭘﺴﺮﻡ


ﺗﻮ ﺟﮕﺮ ﮔﻮﺷﻪ ﻫﻢ

ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﯾﺪﯼ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ

ﻣﻦِ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﻤﺎﻥ

ﻋﺎﺷﻖِ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺟﮕﺮﻡ

ﭘﺪﺭﺕ ﮔﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ

ﺑﻪ ﺯﺭ ﻭ ﺳﯿﻢ ﻓﺮﻭﺧﺖ

ﭘﺪﺭ ﻋﺸﻖ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﺭﻡ!



شهریار
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,304
پسندها
3,658
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #665
انسان زاده‌شدن، تجسد وظیفه بود


توان دوست‌داشتن و دوست‌داشته‌شدن


توان شنفتن


توان دیدن و گفتن


توان اندوهگین و شادمان شدن


توان خندین به وسعت دل


توان گریستن از سویدای جان


توان گردن به غرور برافراشتن در ارتفاعِ شکوه‌ناکِ فروتنی


توان جلیلِ بدوش بردنِ بار امانت


و توان غمناکِ تحمل تنهایی تنهایی تنهایی


تنهایی عریان


انسان دشواریِ وظیفه است





شاملو
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,304
پسندها
3,658
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #666
سال‌ها رفت و هنوز


یک نفر نیست بپرسد از من


که تو از پنجره‌ی عشق


چه‌ها می‌ خواهی؟!


صبح تا نیمه‌ی شب منتظری


همه‌جا می‌ نگری!


گاه با ماه سخن می‌ گویی،


گاه با رهگذران...


خبرِ گمشده‌ای می‌جویی


راستی گمشده‌ات کیست؟


کجاست؟!





قیصر_امین_پور
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,304
پسندها
3,658
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #667
دستت را به من بده


دستهای تو با من آشناست


ای دیریافته با تو سخن میگویم


بسان ابر که با توفان


بسان علف که با صحرا


بسان باران که با دریا


بسان پرنده که با بهار


بسان درخت که با جنگل سخن میگوید


زیرا که من ریشه های تو را دریافته ام


زیرا که صدای من با صدای تو آشناست





شاملو
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,304
پسندها
3,658
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #668
ای فصل غیر منتظر داستان من!


معشوق ناگهانی دور از گمان من





ای مطلع امید من ای چشم روشنت


زیبـا ترین ستاره ی هفت آسمان من





با من بمان و سایه ی مهر از سرم مگیر


من زنده ام به مهر تو ای مهربان من!





کی می رسد زمـــان عزیز یگانگی


تا من از آن تو شوم و تو از آن من





حسین_منزوی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,304
پسندها
3,658
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #669
آتش عشق تو در جان خوشتر است


جان ز عشقت آتش‌افشان خوشتر است





هر که خورد از جام عشقت قطره‌ای


تا قیامت م**س.ت و حیران خوشتر است





تا تو پیدا آمدی پنهان شدم


زانکه با معشوق پنهان خوشتر است





درد عشق تو که جان می‌سوزدم


گر همه زهر است از جان خوشتر است





درد بر من ریز و درمانم مکن


زانکه درد تو ز درمان خوشتر است





می‌نسازی تا نمی‌سوزی مرا


سوختن در عشق تو زان خوشتر است





چون وصالت هیچکس را روی نیست


روی در دیوار هجران خوشتر است





خشک سال وصل تو بینم مدام


لاجرم در دیده طوفان خوشتر است





همچو شمعی در فراقت هر شبی


تا سحر عطار گریان خوشتر است





عطار
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,304
پسندها
3,658
امتیازها
24,473
مدال‌ها
17
سطح
14
 
  • #670
ز تو خواهش غرامت نکند تنی که کُشتی


ز تو آرزوی مرهم نکند دلی که خَستی





کسی از خرابهٔ دل نگرفته باج هرگز


تو بر آن خراج بستی و به سلطنت نشستی





به قلمروی محبت در خانه‌ای نرفتی


که به پاکی‌اش نرفتی و به سختی‌اش نبستی





به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم


ز غرور ناز گفتی که مگر هنوز هستی!





فروغی_بسطامی
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا