دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 554
  • بازدیدها 3,326
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,984
پسندها
3,184
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #61
تو را رسم است اول، دلربایی


نخستین مهر و، آخر بی‌ وفایی





در اول می‌نمایی، دانه ی خال


در آخر دام گیسو، می گشایی





چو کوته می‌نمودی زلف، گفتم


یقین، کوته شود شام جدایی





ندانستم، کمند طالع من


ز بام وصل یابد، نارسایی





برآن بودم، که از آهن کَنَم دل


ندانستم که تو، آهن‌ربایی





من آن روز از خرد، بیگانه گشتم


که با عشق توکردم، آشنایی





نپندارم، که باشد تا دم مرگ


گرفتار محبت را ،رهایی





مرا شاهی، چنان لذت نبخشد


که اندر کوی مَه رویان ،گدایی...





قاآنی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,984
پسندها
3,184
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #62
نسیم وصل ،به افسردگان چه خواهد کرد؟


بهار تازه، به برگ خزان چه خواهد کرد؟





به من که سوختم از داغ مهربانی خویش


فراق و وصل تو نامهربان، چه خواهد کرد؟





سرای خانه به دوشی ، حصار عافیت است


صبا به طایر بی آشیان ، چه خواهد کرد؟





ز فیض ابر چه حاصل، گیاه سوخته را؟


ش*ر..اب با من افسرده جان، چه خواهد کرد؟





مکن تلاش، که نتوان گرفت دامن عمر


غبار بادیه با کاروان ، چه خواهد کرد؟





به باغ خُلد نیاسود جان عِلوی ما


به حیرتم که در این خاکدان، چه خواهد کرد؟





صفای باده ی روشن ، ز جوش سینه ی اوست


تو چاره ساز خودی ، آسمان چه خواهد کرد؟





به من که از دو جهان فارغم ، به دولت عشق


رهی، ملامت اهل جهان چه خواهد کرد؟





رهی_معیری
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,984
پسندها
3,184
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #63
عمرها شد تا کمند آه را ،چین می کنم


بر امید آن که روزی ،در کمند آرم تورا





از لطافت گر چه ممکن نیست دیدن، روی تو


رو به هر جانب که آرم، در نظر دارم تورا





از نگاه خشک، منع چشم من ،انصاف نیست


دستِ گل چیدن ندارم، خار دیوار تورا





ناشنیدن می شود مُهر دهانم ،بی سخن


گر غباری هست بر خاطر، ز گفتارم تورا





از رهایی ،هر زمان بودم اسیر عالمی


فارغم از هر دو عالم ،تا گرفتارم تورا





ای که می پرسی چه پیش آمد، که پیدا نیستی


خویشتن را کرده ام گم ،تا طلبکارم تورا





از من ای آرام جان، احوال صائب را مپرس


خاطر آسوده ای داری، چه آزارم تورا؟...




صائب_تبریزی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,984
پسندها
3,184
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #64
چون زلف توأم جانا، در عین پریشانی


چون باد سحرگاهم ،در بی سر و سامانی





من خاکم و من گردم، من اشکم و من دردم


تو مهری و تو نوری ،تو عشقی و تو جانی





خواهم که ترا در بَر ،بنشانم و بنشینم


تا آتش جانم را ،بنشینی و بنشانی





از آتش سودایت ،دارم من و دارد دل


داغی که نمی بینی ،دردی که نمی دانی





دل با من و جان بی تو، نسپاری و بسپارم


کام از تو و تاب از من ،نستانم و بستانی...





رهی_معیری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,984
پسندها
3,184
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #65
در سایه ی این سقف ترک خورده، نشستیم


بی حوصله و خسته و افسرده، نشستیم





خاموش چوفانوس،که درخویش خمیده است


پیچیده به خود با تن تا خورده ،نشستیم





یک بار به پرواز ،پری باز نکردیم


سر زیر پرِ خویش فرو برده، نشستیم





آیینه هم از دیده ی تردید ،مرا دید


با سایه ی خود نیز ،دل آزرده نشستیم





برخاست صدا از درو دیوار، ولی ما


با این همه فریاد، فرو خورده نشستیم




قیصر_امین_پور
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,984
پسندها
3,184
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #66
خیال‌انگیز و جان‌پرور ،چو بوی گل سراپایی


نداری غیر از این عیبی ؛که می‌دانی که زیبایی





من از دلبستگی های تو با آیینه دانستم


که بر دیدار طاقت سوز خود ،عاشق‌تر از مایی





به شمع و ماه حاجت نیست، بزم عاشقانت را


تو شمع مجلس‌افروزی ،تو ماه مجلس‌آرایی





مهِ روشن ،میان اختران پنهان نمی‌ماند


میان شاخه‌های گل مشو پنهان، که پیدایی





کسی از داغ و درد من نپرسد تا نپرسی تو


دلی بر حال زار من نبخشد تا نبخشایی...




رهی_معیری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,984
پسندها
3,184
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #67
دل ،سراپرده ی محبت اوست


دیده ،آیینه دار طلعت اوست





تو و طوبی و، ما و قامت یار


فکر هر کس ،به قدر همّت اوست





گر من آلوده دامنم، چه عجب


همه عالم، گواه عصمت اوست





من که باشم در آن حرم، که صبا


پرده دار حریم حُرمت اوست





دور مجنون گذشت و، نوبت ماست


هر کسی، پنج روز نوبت اوست





من و دل گر فدا شدیم ،چه باک


غرَض اندر میان، سلامت اوست





فقر ظاهر مبین ،که حافظ را


سینه ،گنجینه ی محبت اوست...


حافظ
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,984
پسندها
3,184
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #68
صبح چو انوار سرافکنده زد
گل به دم باد وزان خنده زد
چهره برافروخت چو اختر به دشت
وز در دل ها به فسون می گذشت
ز آنچه به هر جای به غمزه ربود
بار نخستین دل پروانه بود
راه سپارنده ی بالا و پست
بست پر و بال و به گل بر نشست
گاه مکیدیش لب سرخ رنگ
گاه کشیدیش به بر تنگ تنگ
نیز گهی بی خود و بی سر شدی
بال گشادی به هوا بر شدی
در دل این حادثه ناگه به دشت
سرزده زنبوری از آنجا گذشت
تیزپری ،‌ تندروی ،زرد چهر
باخته با گلشن تابنده مهر
آمد و از ره بر گل جا کشید
کار دو خواهنده به دعوا کشید
زین به جدل خست پر و بال ها
زان همه بسترد خط و خال ها
تا که رسید از سر ره بلبلی
سوختهای ، خسته ی روی گلی
بر سر شاخی به ترنم نشست
قصه ی دل را به سر نغمه بست
لیک رهی از همه ناخوانده بیش
دید هیاهوی رقیبان خویش
یک دو نفس تیره و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,984
پسندها
3,184
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #69
سود گرت هست گرانی مکن
خیره سری با دل و جانی مکن
آن گل صحرا به غمزه شکفت
صورت خود در بن خاری نهفت
صبح همی باخت به مهرش نظر
ابر همی ریخت به پایش گهر
باد ندانسته همی با شتاب
ناله زدی تا که براید ز خواب
شیفته پروانه بر او می پرید
دوستیش ز دل و جان می خرید
بلبل آشفته پی روی وی
راهی همی جست ز هر سوی وی
وان گل خودخواه خود آراسته
با همه ی حسن به پیراسته
زان همه دل بسته ی خاطر پریش
هیچ ندیدی به جز از رنگ خویش
شیفتگانش ز برون در فغان
او شده سرگرم خود اندر نهان
جای خود از ناز بفرسوده بود
لیک بسی بیره و بیهوده بود
فر و برازندگی گل تمام
بود به رخساره ی خوبش جرام
نقش به از آن رخ برتافته
سنگ به از گوهرنایافته
گل که چنین سنگدلی برگزید
عاقبت از کار ندانی چه دید
سودنکرده ز جوانی خویش
خسته ز سودای نهانی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

مدیر تالار فرهنگ و مذهب + خبرنگار انجمن
مدیر تالار فرهنگ و مذهب
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
1,984
پسندها
3,184
امتیازها
22,673
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #70
خانه‌ام ابریست

یکسره روی زمین ابری ست با آن

از فراز گردنه خرد و خراب و م**س.ت

باد می‌پیچد

یکسره دنیا خراب از اوست

و حواس من!

آی نی زن که تو

را آوای نی برده ست دور از ره کجایی؟

خانه‌ام ابریست اما

ابر بارانش گرفته ست

در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم،

من به روی آفتابم

می برم در ساحت دریا نظاره

و همه دنیا خراب و خرد از باد است

و به ره، نی زن که دائم می‌نوازد نی، در این دنیای ابراندود

راه

خود را دارد اندر پیش

نیما یوشیج
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا