- ارسالیها
- 3,421
- پسندها
- 4,935
- امتیازها
- 33,273
- مدالها
- 19
تو را رسم است اول، دلربایی
نخستین مهر و، آخر بی وفایی
در اول مینمایی، دانه ی خال
در آخر دام گیسو، می گشایی
چو کوته مینمودی زلف، گفتم
یقین، کوته شود شام جدایی
ندانستم، کمند طالع من
ز بام وصل یابد، نارسایی
برآن بودم، که از آهن کَنَم دل
ندانستم که تو، آهنربایی
من آن روز از خرد، بیگانه گشتم
که با عشق توکردم، آشنایی
نپندارم، که باشد تا دم مرگ
گرفتار محبت را ،رهایی
مرا شاهی، چنان لذت نبخشد
که اندر کوی مَه رویان ،گدایی...
قاآنی
نخستین مهر و، آخر بی وفایی
در اول مینمایی، دانه ی خال
در آخر دام گیسو، می گشایی
چو کوته مینمودی زلف، گفتم
یقین، کوته شود شام جدایی
ندانستم، کمند طالع من
ز بام وصل یابد، نارسایی
برآن بودم، که از آهن کَنَم دل
ندانستم که تو، آهنربایی
من آن روز از خرد، بیگانه گشتم
که با عشق توکردم، آشنایی
نپندارم، که باشد تا دم مرگ
گرفتار محبت را ،رهایی
مرا شاهی، چنان لذت نبخشد
که اندر کوی مَه رویان ،گدایی...
قاآنی