- ارسالیها
- 3,071
- پسندها
- 4,527
- امتیازها
- 33,273
- مدالها
- 18
هر که مجموع نباشد ، به تماشا نَرَوَد
یار با یار سفرکرده ، به تنها نرود
باد، آسایش گیتی نزند بر دلِ ریش
صبح صادق ندمد، تا شب یلدا نرود
بر دل آویختگان ، عرصه ی عالَم تنگست
کان که جایی به گل افتاد، دگر جا نرود
هرگز اندیشه ی یار از دلِ دیوانه ی عشق
به تماشای گل و سبزه و صحرا نرود
به سرِ خارِ مغیلان بروم با تو چنان؛
به ارادت ، که یکی بر سر دیبا نرود
باغبانان ، به شب از زحمتِ بلبل ، چونند
که در ایام گل از باغچه ، غوغا نرود
همه عالَم سخنم رفت و؛ به گوشَت نرسید
آری آن جا که تو باشی، سخن ما نرود
گوهرِ قیمتی از کام نهنگان آرند
هر که او را غمِ جانست، به دریا نرود...
سعدی
یار با یار سفرکرده ، به تنها نرود
باد، آسایش گیتی نزند بر دلِ ریش
صبح صادق ندمد، تا شب یلدا نرود
بر دل آویختگان ، عرصه ی عالَم تنگست
کان که جایی به گل افتاد، دگر جا نرود
هرگز اندیشه ی یار از دلِ دیوانه ی عشق
به تماشای گل و سبزه و صحرا نرود
به سرِ خارِ مغیلان بروم با تو چنان؛
به ارادت ، که یکی بر سر دیبا نرود
باغبانان ، به شب از زحمتِ بلبل ، چونند
که در ایام گل از باغچه ، غوغا نرود
همه عالَم سخنم رفت و؛ به گوشَت نرسید
آری آن جا که تو باشی، سخن ما نرود
گوهرِ قیمتی از کام نهنگان آرند
هر که او را غمِ جانست، به دریا نرود...
سعدی