دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 875
  • بازدیدها 5,927
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,742
پسندها
4,075
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #871
هر که مجموع نباشد ، به تماشا نَرَوَد


یار با یار سفرکرده ، به تنها نرود





باد، آسایش گیتی نزند بر دلِ ریش


صبح صادق ندمد، تا شب یلدا نرود





بر دل آویختگان ، عرصه ی عالَم تنگست


کان که جایی به گل افتاد، دگر جا نرود





هرگز اندیشه ی یار از دلِ دیوانه ی عشق


به تماشای گل و سبزه و صحرا نرود





به سرِ خارِ مغیلان بروم با تو چنان؛


به ارادت ، که یکی بر سر دیبا نرود





باغبانان ، به شب از زحمتِ بلبل ، چونند


که در ایام گل از باغچه ، غوغا نرود





همه عالَم سخنم رفت و؛ به گوشَت نرسید


آری آن جا که تو باشی، سخن ما نرود





گوهرِ قیمتی از کام نهنگان آرند


هر که او را غمِ جانست، به دریا نرود...





سعدی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,742
پسندها
4,075
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #872
ما ترک سر بگفتیم، تا دردسر نباشد


غیر از خیال جانان، در جان و سر نباشد





در روی هر سپیدی، خالی سیاه دیدم


بالاتر از سیاهی، رنگی دگر نباشد





رنگ قبول مردان، سبز و سفید باشد


نقش خیال رویش، در هر پسر نباشد





چشم وصال بینان، چشمی ست بر هدایت


سِری که باشد او را، در هر بصر نباشد





در خشک و تر بگشتم، مثل ات دگر ندیدم


مثل تو خوبرویی، در خشک و تر نباشد





شرحت کسی نداند، وصفت کسی نخواند


همچون تو ماه سیما، در بحر و بر نباشد





سعدی به هیچ معنی، چشم از تو برنگیرد


تا از نظر چه خیزد، کاندر نظر نباشد





سعدی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,742
پسندها
4,075
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #873
چگونه باغِ تو، باور کند بهاران را؟!


که سال‌ها نچشیده‌ست، طعمِ باران را





گمان مبر که چراغان کنند دیگر بار


شکوفه‌ها، تنِ عریانِ شاخساران را





و یا ز روی چمن، بِستُرَد دوباره نسیم


غبارِ خستگیِ روز و روزگاران را





درخت‌های کهن‌ساقه، ساقه‌دار شدند


به دار کرده بر اینان، تنِ هزاران را





غبارِ مرگ، به رگ‌های باغ خشکانید


زلالِ جاریِ آوازِ جویباران را





نگاه کن گل من! باغبانِ باغت را


و شانه‌هایش آن رُستگاهِ ماران را





گرفتم این که شکفتی و باروَر گشتی


چگونه می‌بری از یاد، داغِ یاران را؟!





درختِ کوچکِ من! ای درختِ کوچکِ من!


صبور باش و فراموش کن بهاران را!





به خیره گوش مخوابان، از این سوی دیوار


صلای سُمِّ سمندانِ شهسواران را





سوارِ سبزِ تو هرگز نخواهد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,742
پسندها
4,075
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #874
چه رفته است که صبحی دگر نمی آید


“شب فراق به پایان مگر نمی آید؟”





کجاست اهل دلی تا دعا کند، قدری


که از دعای چو من هیچ اثر نمی آید





هزار مرتبه در را زدم ولی افسوس


کسی به دیدنِ من پشتِ در نمی آید





نسیم های فراوان رسیده تا کنعان


ولی ز یوسف من یک خبر نمی آید





ز غربتم چه بگویم؟که سایه ام حتی


گذشته از من و از پشتِ سر نمی آید





هنوز می طلبد قلب من تو را ای عشق


اگر چه از تو به جز دردسر نمی آید





درخت خشکم و می دانم اینکه در آخر


برای دیدن من جز تبر نمی آید





رضا_خادمه_مولوی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,742
پسندها
4,075
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #875
من قولِ تو را به تمامِ شهر داده بودم


به تمام کوچه های بن بست


به تمام سنگفرشهای خیس


به تمام چترهای بسته


به تمام کافه های دنج


اما حالا که فنجان ها


از من نا امید شده اند


باور میکنم


از اول هم کافه چی


قولِ تو را


به قهوه ی دیگری داده بود !





سمانه_سوادی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار انجمن + مدیر بازنشسته‌ی فرهنگ و مذهب
خبرنگار
تاریخ ثبت‌نام
30/9/20
ارسالی‌ها
2,742
پسندها
4,075
امتیازها
26,473
مدال‌ها
18
سطح
14
 
  • #876
شاخه گلی که به تنهایی‌ام بو برده بود


در فاصله‌ی بین دست‌هایمان خشکید


هیس !


قهوه‌ات را بخور


و آرامش این شعر را به هم نزن


از سطر بعد


به خانه بر می‌گردم


و آرزو‌هایم را


در صف اتوبوس جا می‌گذارم


فردا


روز جهانی خوشبختی ست !


زنگ بزن


و جوری که صدایت را نشناسم


خداحافظی کن!





مهسا_زهیری
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا