نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Tahmine Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1,106
  • بازدیدها 8,609
  • کاربران تگ شده هیچ

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,421
پسندها
4,936
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #1,101
کیم من دردمندی ناتوانی
اسیری خسته‌ای افسرده‌جانی


تذروی آشیان بر باد رفته
به دام افتاده‌ای از یاد رفته


دلم بیمار و لب خاموش و رخ زرد
همه سوز و همه داغ و همه درد


بود آسان علاج درد بیمار
چو دل بیمار شد مشکل شود کار


نه دمسازی که با وی راز گویم
نه یاری تا غم دل باز گویم


درین محفل چون من حسرت‌کشی نیست
به سوز سینه من آتشی نیست


الهی در کمند زن نیفتی
وگر افتی به روز من نیفتی


میان بربسته چون خونخواره دشمن
دل‌آزاری به آزار دل من


دلم از خوی او دمساز درد است
زن بدخو بلای جان مرد است


زنان چون آتشند از تندخویی
زن و آتش ز یک جنسند گویی


نه تنها نامراد آن دل‌شکن باد
که نفرین خدا بر هرچه زن باد


نباشد در مقام حیله و فن
کم از ناپارسا زن پارسا زن


زنان در مکر و حیلت گونه‌گونند
زیانند و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,421
پسندها
4,936
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #1,102
به ساعت من


تو


تمام قرارها را نیامده ‏ای،


کدام نصف‏ النهار را از قلم انداخته‏ ام...


قرار روزهای بی قراری‌ام!


کجای آسمان ببینمت؟


من از جست و جوی زمین خسته‏ ام...





کامران_رسول_زاده
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,421
پسندها
4,936
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #1,103
مگذر، ای ساربان، ز منزل یار


تا دمی در غمش بگریم زار





از برای کدام روز بود؟


اشک خونین و دیدهٔ‌خونبار





گر قیامت کنیم، شاید، از آنک


با قیامت فتادمان دیدار





پار با دوست بوده‌ایم این جا


آه ازین پیش دوست بودن پار!





ساقی، ار جام باده‌ای داری


به چنین فرصتی بیا و بیار





مطرب، ار مانعی و عذری نیست


نفسی وقت عاشقان خوش دار





غزلی ز اوحدی گرت یادست


بر منش خوان به یاد آن دلدار




اوحدی
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,421
پسندها
4,936
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #1,104
به حسن و خُلق و وفا کس به یارِ ما نرسد


تو را در این سخن، انکارِ کارِ ما نرسد





اگر چه حُسن‌فروشان به جلوه آمده‌اند


کسی به حُسن و ملاحت به یارِ ما نرسد





به حق صحبت دیرین که هیچ محرمِ راز


به یارِ یک جهت حق‌گزارِ ما نرسد





هزار نقش برآید ز کِلکِ صُنع و یکی


به دل‌پذیری نقشِ نگارِ ما نرسد





هزار نقد به بازارِ کائنات آرند


یکی به سکهٔ صاحب عیارِ ما نرسد





دریغ قافله عمر کآن چنان رفتند


که گَردشان به هوایِ دیارِ ما نرسد





دلا ز رنجِ حسودان مرنج و واثق باش


که بد به خاطرِ امیدوارِ ما نرسد





چنان بِزی که اگر خاکِ ره شوی کس را


غبارِ خاطری از ره‌گذارِ ما نرسد





بسوخت حافظ و ترسم که شرحِ قصهٔ او


به سمعِ پادشهِ کام‌گارِ ما نرسد





حافظ
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,421
پسندها
4,936
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #1,105
الهی!


از هر دو جهان،


محبت تو گزیدم!





و جامه ی بلا بریدم


و پرده ی عافیت دریدم!





یارب ز ش*ر..اب عشق سرمستم کن


وز عشق خودت، نیست کن و هستم کن





از هرچه به جز عشق، تهی دستم کن


یکباره به بند عشق، پا بستم کن!



مناجات_نامه


خواجه_عبدالله_انصاری
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,421
پسندها
4,936
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #1,106
هنوز نقش ترا از فراز گنبد کاج


کنار باغچه


زیر درخت‌ها لب حوض


درون آینه‌ی پاک آب می‌نگرند


تو نیستی كه ببینی چگونه پیچیده است


طنین شعر نگاه تو درترانه من


تو نیستی كه بیبنی چگونه می گردد


نسیم روح تو در باغ بی جوانه من...





فریدون_مشیری
 
امضا : Tahmine Arjmand

Tahmine Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,421
پسندها
4,936
امتیازها
33,273
مدال‌ها
19
  • #1,107
من چه در وهم وجودم ، چه عدم ، دلتنگم


از عدم تا به وجود آمده ام ، دلتنگم





خوشه ای از ملکوت تو مرا دور انداخت


من هنوز از سفر باغ اِرم دلتنگم





ای نبخشوده گناه پدرم ، آدم ، را!


به گناهان نبخشوده قسم ، دلتنگم





باز با خوف و رجا سوی تو می آیم من


دو قدم دلهره دارم ، دو قدم دلتنگم





نشد از یاد برم خاطره ی دوری را


باز هم گرچه رسیدیم به هم دلتنگم





فاضل_نظری
 
امضا : Tahmine Arjmand
عقب
بالا