• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

برگزیده رمان ردپای ویرانی | هورزاد اسکندری کاربر انجمن یک رمان

ᎩᎧᏦᎩᏗ

مدیر شعرکده + مدیر آزمایشی ادبیات
پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
تاریخ ثبت‌نام
28/12/21
ارسالی‌ها
739
پسندها
5,684
امتیازها
22,273
مدال‌ها
24
سطح
15
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #71
اگر بنا را بر دوره کردن می‌گذاشت، خیلی اتفاقات در سرسرای مغزش حکم به لولیدن می‌گرفتند. این کار فایده‌ای داشت؟ حتی نیاز نبود کاری انجام دهد که بخواهد به فایده‌اش فکر کند.
کافی بود به ارتباط بی‌ اساس مثلاً خواهر برادری‌شان فکر کند تا بفهمد همه چیز هیچ بوده و سر تا تهش مملو از چرند.
این آقای مثلاً برادر حتی به خودش زحمت نداد با او خداحافظی کند؛ فقط یک روز صبح وقتی دخترک جواب پیام‌هایش را برایش فرستاده بود، دیگر هیچ جوابی به او نداد.
چشم‌هایش را بیشتر روی هم فشرد و ته دلش بابت تمام اتفاقات احساس خجالت کرد؛ از حرص افکار سراسر حماقت آن سالهای خودش، دستانش را مدام مشت کرده و دوباره باز می‌کرد.
دندان‌های نسبتاً سفیدش را روی هم کلید کرد و از بین دندان‌هایی که به یکدیگر ساییده می‌شد، خطاب به خودش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : ᎩᎧᏦᎩᏗ

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 3)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا