دفتر آزادنویسی دفتر آزاد نویسی فانوس شب | شریف کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Mers~
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها پاسخ‌ها 205
  • بازدیدها بازدیدها 7,414
  • کاربران تگ شده هیچ

Sharif

کاربر انجمن
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
18/11/23
ارسالی‌ها
461
پسندها
842
امتیازها
5,883
مدال‌ها
9
  • #141
با خبر هستی که شهرِ دل به یغما برده‌ای
با نگاهِ دلربایت نورِ مهر افشانده‌ای

اختیار قلب من دیگر ز دستم رفته است
با خبر هستی که دل را بی‌قرارت کرده‌ای
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
18/11/23
ارسالی‌ها
461
پسندها
842
امتیازها
5,883
مدال‌ها
9
  • #142
یک سال دیگر گذشت!
و من این‌سال را هم با عشق تو سپری کردم.
جان من!
این قلب عهد می‌بندد که سال‌های بعد عاشق‌تر از این برایت خواهد بود
و بی‌محابا‌تر دوستت خواهد داشت.
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
18/11/23
ارسالی‌ها
461
پسندها
842
امتیازها
5,883
مدال‌ها
9
  • #143
این‌جا هنوز زمستان پابرجاست!
همان سردی، همان آسمان پوشیده از ابر‌های سیاه، همان باران‌های گاه‌وبی‌گاه.
این‌جا که من قرار دارم خبری از بهار نیست؛
چون بهار برای من یعنی آمدنت، یعنی محو شدن در آغوشت، یعنی نوازش گوش‌هایم با زمزمه‌هایت.
پس کی می‌آیی!
من دیگر از این سرمای نبودنت خسته شده‌ام
همه‌چیز این‌جا خسته‌کننده‌ست، حتی خودم!
و همه‌چیز عاری از معنی، حتی بهار!
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
18/11/23
ارسالی‌ها
461
پسندها
842
امتیازها
5,883
مدال‌ها
9
  • #144
و یک سال دیگر گذشت!
عجیب‌ است نه! آدمی آن‌قدر در زندگی روزمرگی‌اش غرق است که نمی‌داند آن‌چه می گذرد سال نیست عمر اوست، این رفتن‌ها یعنی کاسته شدن ۳۶۵ روز دیگر از عمرش.
اما خوش‌به‌حال آنی‌ می‌شود که این یک سال عمرش را با دست‌آورد‌ها و موفقیت‌ها پشت‌سر گذاشته باشد و توانسته باشد در دیباچه‌ای زندگی‌اش یک موفقیت دیگرش را درج کند.

بهار نو به زیبایی شگوفه‌های رنگی درختان و جوانه‌های گل‌بوته‌ها بر همگان مبارک.
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
18/11/23
ارسالی‌ها
461
پسندها
842
امتیازها
5,883
مدال‌ها
9
  • #145
بهار!
بهار یعنی دوباره جوانه زدن امید‌های یخ‌بسته،
امید‌های که با ابر‌های سیاه پوشانیده شده بود
اما حالا با آمدنش دوباره آسمان آبی، پرتو خورشید بر روی آن‌ها تابید.
بهار معنی زندگی‌ را تداعی می‌کند به آن درختان و گل‌های که با تن عریان مقابل سرما ایستادگی کرده خود را به یک بهار دیگر رسانیدند
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
18/11/23
ارسالی‌ها
461
پسندها
842
امتیازها
5,883
مدال‌ها
9
  • #146
دلتنگی!
همچو حلقه‌ای‌ست بر دور گلو، که با گذشت هر لمحه تنگ‌تر از قبل می‌شود و ترا به‌مرز خفه‌گی می‌کشاند.
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
18/11/23
ارسالی‌ها
461
پسندها
842
امتیازها
5,883
مدال‌ها
9
  • #147
- می‌خواهم بروم!
+ کجا؟
- جایی که برگشتِ وجود ندارد.
+ اما چرا؟!
- چون دیگر تابی‌ نیست مرا، همین و بس!
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
18/11/23
ارسالی‌ها
461
پسندها
842
امتیازها
5,883
مدال‌ها
9
  • #148
کاش هر دو پرستو بودیم!
تا کسی ما را صید کرده در یک قفس محبوس‌مان می‌کرد و آن‌موقع تمام عمر محکوم به‌ زندگی کنار هم می‌شدیم.
و این محکومیت هم آرزوست
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
18/11/23
ارسالی‌ها
461
پسندها
842
امتیازها
5,883
مدال‌ها
9
  • #149
کاش مجسمه‌ای رو میزت بودم،
یا آن‌ تابلوی رو دیوار اتاقت!
تو گه‌گاهی برای من توجه می‌کردی، اما من هر ثانیه محو تماشای تو بودم
 
امضا : Sharif

Sharif

کاربر انجمن
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
18/11/23
ارسالی‌ها
461
پسندها
842
امتیازها
5,883
مدال‌ها
9
  • #150
جولان کنان به زویش تاختم و گفتم:.
- کجاست؟!.
+ چی متوجه نمی شوم.
آرامش! او آمده بود می‌خواهم قبل رفتنش اندکی ازش بردارم و بر قلبم هدیه دهم
+ او مدت‌هاست که نیست
دنبالش نگرد چون تا وقتی تو آن را در دلت نجویی نمی‌توانی بیابی‌اش.
 
امضا : Sharif
عقب
بالا