• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان هانیل | آسمان آبی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع آسمان>>>
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 259
  • کاربران تگ شده هیچ

آسمان>>>

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
29/5/24
ارسالی‌ها
3
پسندها
17
امتیازها
0
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام رمان :
هانیل
نام نویسنده:
آسمان آبی
ژانر رمان:
#عاشقانه #تراژدی
کد رمان: 5643
ناظر رمان: F.MIRI❁ AMARGURA

خلاصه:
دختری که بعد از فوت پدرش خودش و برادرش سخت تلاش کردند تا طلبکار‌ها رو از خودشون دور کنن و مواظب مادرشون بودند و در این راه یه روشنایی دید که باعث شد هانیل احساس تنهایی نکند این روشنایی که روی قلبش تاثیر گذاشته بود روزی از بین می‌رود و زندگی اش به گونه‌ای می‌شود که او را بیمار روانی خطاب می‌کنند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : آسمان>>>

M A H D I S

مدیر بازنشسته کتاب + عکاس انجمن
هنرمند انجمن
تاریخ ثبت‌نام
2/7/22
ارسالی‌ها
574
پسندها
8,697
امتیازها
24,973
مدال‌ها
36
سن
23
سطح
20
 
  • #2
795136_60e37fa2aa8f2b5b6992be8bb9684e4c.jpg

«به نام داعیه‌ی سر متن‌ها»

نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین جامع تایپ رمان

آموزش قرار دادن رمان را در تاپیک زیر دنبال کنید.

نحوه‌ی قرار دادن رمان در انجمن برای مطالعه کاربران

و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : M A H D I S
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] F.MIRI❁

آسمان>>>

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
29/5/24
ارسالی‌ها
3
پسندها
17
امتیازها
0
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
دیگه واقعا خسته شدم روزام خیلی بد می‌گذرن کاش بشه همه چیز رو تغییر داد.
تو فکر بودم که صدای در من رو به خودم آورد یکی که خیلی بد درو می‌زد:
- کیه؟
- در رو باز کنید لعنتیا باز کنید این لامصبو... .
فکر کنم باز طلب کارا اومدن... .
باز هم قراره تا یک هفته سر این موضوع به هم بپریم.
- هانیل مامان برو تو اتاقت اصلا در رو باز نکن هر اتفاقی افتاد هم نیا بیرون.
- ولی مامان... .
- هانیل !لطفا برو به امیر علی زنگ بزن بذار بیاد.
امیر علی داداشم بود دانشجوی ترم اول افسری با ۱۸ سال من ۲ سال از اون کوچیکترم. با اولین بوق جوابم رو داد:
- الو امیر علی... .
- سلام هانیل چیشده چرا صدات می‌لرزه.
- امیر علی خودتو برسون یکی از طلب کارا اومده خیلی عصبانیه میترس... .
- کیه؟هانیل ؟الو؟
***
«دو روز بعد»
- هانیل تو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : آسمان>>>

آسمان>>>

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
29/5/24
ارسالی‌ها
3
پسندها
17
امتیازها
0
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
ولی دنیا به آخر نرسیده که پا شدم یه تیپ خوب زدم زیر گاز رو کم کردم و رفتم خونشون. جلوی در وایسادم هم دو دل بودم هم بهم نگفته بود کدوم طبقه زندگی میکنه.
یهو سرم گیج رفت و نشستم‌.
***
«نیم ساعت بعد»
- دخترم؟
- ب‌...ب‌...بله.
- حالت خوبه مثل اینکه مدتی اینجا نشستی؟
سرم رو بالا آوردم ولی چون آفتاب به چشمام می‌زد نمی‌تونستم واضح ببینم کیه ولی دوتا مرد بودن.
- نه چیزی نیست ببخشید شما ساکن همین اپارتمان هستین؟
- بله چطور.
- من می‌خواستم برم خونه خانم بهادری ولی نمی‌دونم کدوم طبقه هستن.
یکم رفت اونطرف تر تونستم چهرشو ببینم یه مرد چهل پنجاه ساله جنتلمن و خوشتیپ بود لبخند زد و گفت:
- می‌شناسمشون بیا ببرمت.
اون مرد رو ندیدم ولی فهمیدم قدش بلنده و هیکل خوبی داره.
***

سوار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : آسمان>>>

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا