متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

دلنوشته مجموعه دلنوشته‌های برای تپش‌های نامنظم نفس‌هایم | دژاوو کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Dejavou
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 4
  • بازدیدها 187
  • کاربران تگ شده هیچ

Dejavou

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
19
امتیازها
33
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام دلنوشته:
برای تپش‌های نامنظم نفس‌هایم
نام نویسنده:
 دژاوو
مقدمه:
درون هاله‌های زمان و پیچش بی‌وقفه غم
شلعه‌های وجودم رو به انقراض می‌روند.
و من تن یخ زده خود را با بی‌حس شدن از جنبش درد به سوی شعله شمع کنج اتاق می‌کشم.
بخار سرد شیشه‌های اتاق را تار می‌کنند و رنگ سبز حیات بخش بوته‌های تنها گل درون اتاق در سرما به خواب رفته... ‌.
آیا کسی صدای مرا می‌شنود؟ آیا فریاد‌های خاموش من در پس تپش قلب ضعیفم دفن می‌شوند... .
آیا کسی توانایی به دوش کشیدن درد عظیمم را دارد بی‌آنکه احساس ضعف کنم.
آیا کسی مرا به دوش خواهد کشید بی‌آنکه احساس کنم به دوش کشیده شده‌ام... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

S.LOTFI

نویسنده افتخاری
سطح
37
 
ارسالی‌ها
5,240
پسندها
31,592
امتیازها
80,673
مدال‌ها
51
سن
19
  • #2
•| بسم رب القلم |•
آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
a42826_24585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
***

قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"
پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : S.LOTFI

Dejavou

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
19
امتیازها
33
  • نویسنده موضوع
  • #3
..
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Asal_Ngz

Dejavou

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
19
امتیازها
33
  • نویسنده موضوع
  • #4
در طول زندگی‌ام لحظات سخت همان سکانس‌های تلخ؛ نقاطی بودند که تمام احساسات درونی‌ام به جان جزء به جزء اعضای بدنم می‌افتادند و تجزیه‌اش می‌کردند.
و من درون نابودی خود، نیست شدن
را نمی‌خواستم .
تسلیم شدن پس از تحمل تمام آن زخم‌ها انتخابی بود که ترجیح می‌دادم قیدش را بزنم حتی اگر تمام وجودم در انتهای دردهایم خاک میشد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Dejavou

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
5
پسندها
19
امتیازها
33
  • نویسنده موضوع
  • #5
کلمات نفرت انگیز بار دیگر کمر برقتلش بسته بودند.
سمفونی دردناک و زشت پخش شده در فضایی که مولکول به مولکول آن رگ های عصبی اش را پاره میکردند از گلوی کسی خارج میشد که اگر چه بخش عظمی از دردهایش را مدیون او بود،نمی شد دوستش نداشت.
نقطه ضعف هاش بیش از هر چیزی درون زندگی او روشن بودند ، حجم عظیم سرمای چهره اش و احساساتی که منجمد شده بودند اما پوشش خوبی بودند.
هرچند مردم درد دیگران را خوب تصور نمی کنند، به هیچ وجه هم بلد نیستند خوب حدس بزنند.
گند میزنند و به کثافت میکشند حس خوبی را که به آنها میبخشی با حرکات اشتباهی که به زیبایی به نمایش در می آورند.
البته اکثرشان....
و این اکثریت اکثر دوست داشتن های او را شامل میشد.
نه که درست انتخاب نکند!مجبور بود به دوست داشتن...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا