- نویسنده موضوع
- #1
نام دلنوشته:
برای تپشهای نامنظم نفسهایم
نام نویسنده:
دژاوو
مقدمه:
درون هالههای زمان و پیچش بیوقفه غم
شلعههای وجودم رو به انقراض میروند.
و من تن یخ زده خود را با بیحس شدن از جنبش درد به سوی شعله شمع کنج اتاق میکشم.
بخار سرد شیشههای اتاق را تار میکنند و رنگ سبز حیات بخش بوتههای تنها گل درون اتاق در سرما به خواب رفته... .
آیا کسی صدای مرا میشنود؟ آیا فریادهای خاموش من در پس تپش قلب ضعیفم دفن میشوند... .
آیا کسی توانایی به دوش کشیدن درد عظیمم را دارد بیآنکه احساس ضعف کنم.
آیا کسی مرا به دوش خواهد کشید بیآنکه احساس کنم به دوش کشیده شدهام... .
برای تپشهای نامنظم نفسهایم
نام نویسنده:
دژاوو
مقدمه:
درون هالههای زمان و پیچش بیوقفه غم
شلعههای وجودم رو به انقراض میروند.
و من تن یخ زده خود را با بیحس شدن از جنبش درد به سوی شعله شمع کنج اتاق میکشم.
بخار سرد شیشههای اتاق را تار میکنند و رنگ سبز حیات بخش بوتههای تنها گل درون اتاق در سرما به خواب رفته... .
آیا کسی صدای مرا میشنود؟ آیا فریادهای خاموش من در پس تپش قلب ضعیفم دفن میشوند... .
آیا کسی توانایی به دوش کشیدن درد عظیمم را دارد بیآنکه احساس ضعف کنم.
آیا کسی مرا به دوش خواهد کشید بیآنکه احساس کنم به دوش کشیده شدهام... .
آخرین ویرایش توسط مدیر