• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

دلنوشته مجموعه دلنوشته‌های برای دیوار | مائین کاربر انجمن یک‌رمان

MAEIN

مدیر تالار نقد + ناظر رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
تاریخ ثبت‌نام
18/4/21
ارسالی‌ها
1,718
پسندها
4,367
امتیازها
21,173
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
نام مجموعه دلنوشته: "برای دیوار"
نویسنده: مائین

مقدمه:

۲۰:۰۲
دیوار می‌شنود. سکوت شبانه را، دردی را که در نهایت بر انگشت‌ها فشار می‌آورد و کلمات را بر قلم‌ جاری می‌سازد. ظلمت شب، بر دیوارها سایه می‌اندازد. بزرگ و کوچک، بلند و کوتاه، سایه‌ی تو و سایه‌ی آن تداعی‌های غیر ارادی.
این‌جا تنها یک اتاق مسکوت است. وصف شب‌های تاریک که هر لحظه ذهن را به سخن وا می‌دارد. وصف هذیان‌های انسانی که برای خلاصی راهی جز نوشتن این افکار ندارد. نوشتن، غرق‌شدن در واژه‌ها، بیداری‌های بی‌وقفه و باز تنها این دیوار است که می‌شنود.
 
آخرین ویرایش

MAHSHID SHAKIBAEI

سرپرست بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/20
ارسالی‌ها
1,334
پسندها
26,442
امتیازها
47,073
مدال‌ها
26
سطح
28
 
  • #2
•| بسم رب القلم |•


آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg







نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"

پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MAEIN

MAEIN

مدیر تالار نقد + ناظر رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
تاریخ ثبت‌نام
18/4/21
ارسالی‌ها
1,718
پسندها
4,367
امتیازها
21,173
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
غرغرهای مغز یک نویسنده
***
پنهان‌کاری از جایی مزخرف می‌شود. مگر یک نویسنده چقدر می‌تواند افکارش را مخفی نگاه دارد؟
زمانی که روی تختی آهنی، در خلوت به بالشی کهنه تکیه داده است و صدایی درون گوشش نمی‌پیچد جز به‌هم خوردن پیاپی در، بادی که از بیرون می‌وزد و صدای بلند آن موسیقی‌های تکراری. مگر برای خالی‌کردن این ذهن، راهی جز نوشتن می‌ماند؟ مگر می‌توان اصرار انگشت‌ها را برای به حداقل رساندن این مارپیچ فکری نادیده گرفت؟ گویی بندبندشان در تقلای بیرون راندن افکارند. گویا تمام هدف از خلقت‌شان همین باشد. دریچه‌ای برای اخراج تهاجمات ذهنی.
و آن چراغ پر نور لعنتی. چراغی که حاضر نیست لحظه‌ای دست از پرتوافکنی بردارد. برخاستن، برداشتن چند قدم و در نهایت خاموش‌کردنش هم ایده‌ای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

MAEIN

مدیر تالار نقد + ناظر رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
تاریخ ثبت‌نام
18/4/21
ارسالی‌ها
1,718
پسندها
4,367
امتیازها
21,173
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #4
منِ خوش‌یمن
***
نمی‌دانم چه حکمی‌ست
هرکه با او ماند،
پوچ و بی‌مقصد شد
و آن که او رهایش کرد
به جایی رسید، یا عشق را یافت.
بدیمنی، یا هرچه می‌خواهید نامش دهید
شاید خود نیز بی‌اندازه با خویش مانده بود که چنین تهی راه می‌رفت
شاید بد نباشد اگر این‌بار،
تنها برای مرتبه‌ای،
خود را به‌جای دیگران رها کند.
این‌بار خود را پس بزند،
خود را از خویش براند،
خود را ترک کند.
شاید این زباله‌های متعدد و بدبو،
شاید آن پنجره‌ی مات و چراغ براقی که در خیابان ماه را تداعی می‌کند،
شاید این تخت فلزی،
بالش‌های کثیف و شسته‌نشده،
ملحفه‌ی مچاله،
اصوات غریب از اتاق مجاور،
نور سردردآور لامپ،
نبض و سوت ممتد گوش‌ها،
چشم‌های سیاه و خیره بر کلمات،
انگشت‌های روان بر کاغذ،
شاید تیک‌تاک زجرآور...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

MAEIN

مدیر تالار نقد + ناظر رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
تاریخ ثبت‌نام
18/4/21
ارسالی‌ها
1,718
پسندها
4,367
امتیازها
21,173
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #5
مغز حرّاف
***
سرم شلوغ است،
مغزم می‌سوزد.
انگار تمام آدم‌های پرحرف دنیا،
درون گوش‌های من زندگی می‌کنند.
 
آخرین ویرایش

MAEIN

مدیر تالار نقد + ناظر رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
تاریخ ثبت‌نام
18/4/21
ارسالی‌ها
1,718
پسندها
4,367
امتیازها
21,173
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #6
"مان"
***
گاهی دلم برای منِ پیشین تنگ می‌شود.
گاهی به یاد دورانِ گذشته،
به یاد دوره‌های تمام‌شده‌ی سابق،
دوران بی‌بازگشت،
لحظات، ثانیه‌ها، دقایق و روزهایی که گویی رفته‌اند تا هرگز بازنگردند،
در کنج این اتاق تاریک،
در بین این دو دیوار طرح‌دار کاغذی،
به یاد گذشته،
به یاد من، به یاد او، به یاد آن‌ها، به یاد تکه‌هایی از این وجود پوسیده که دیگر نیستند،
به یاد ما،
به یاد دقایق پس‌زده‌شده،
به یاد فرصت‌های از دست‌رفته،
به یاد آرزوهای ناکام،
به یاد پیشیمانی‌ها،
به یاد من، به یاد ما،
تلخ لبخند می‌زنم.
من، ماه‌ها لابه‌لای این دیوارهای خشک و خاموش دوام آورده است.
من، بارها تغییر را پذیرفته و روی همین تخت پرسروصدای قدیمی جان سپرده که حالا باز قدرت آن را داشته تا برای زوالی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

MAEIN

مدیر تالار نقد + ناظر رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
تاریخ ثبت‌نام
18/4/21
ارسالی‌ها
1,718
پسندها
4,367
امتیازها
21,173
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #7
***
دیوارها مرا می‌پرستند.


۹:۰۹
گویی دیوارها مرا می‌پرستیدند.
انگار که سکوت‌شان در برابر آن خیرگی مدام،
هر آن در شمایل سایه‌ای مکدر،
پیوسته سر تعظیم فرود می‌آورد،
چه در ظلمت شب، چه در روشنایی روز،
گویی برای طوافی ابدی،
حول آن قبر خواب،
در قالب اشباح معلق
،
در ثبات می‌چرخیدند.
تا آن هنگام که فردی زمزمه‌وار از درون‌شان به سخن می‌آمد،
از لابه‌لای سیمان‌ها نجوا می‌کرد،
می‌گریست،
فریاد می‌زد،
و آن‌گاه سنگ‌های کوچک زیر دندان‌ها
جویده می‌شدند و فرو می‌ریختند،
پرنده‌ها در قفس‌های جداگانه زندانی می‌شدند،
منقارهای‌شان را پیوند می‌زدند،
سایه‌ی کلاغ‌های نحس،
پشت آن پنجره‌های آفتاب‌زده،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

MAEIN

مدیر تالار نقد + ناظر رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
تاریخ ثبت‌نام
18/4/21
ارسالی‌ها
1,718
پسندها
4,367
امتیازها
21,173
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #8
***
(داروی نوشتن)


نوشتن،
آه نوشتن...
آن رفیق دائماً همراه که راهش برای ثانیه‌ای از انگشت‌ها فراق نمی‌پذیرد،
نوشتن
و قدرت محض کلمات...
واژه‌های پیچیده درهم که تنها
آشفتگی نویسنده‌ای در کنج آن دیوارهای سربه‌فلک کشیده، قادر است به‌هم ریختگی‌شان را سامان دهد.
مرور افکار،
امان از آن افکار افسارگسیخته... .
دیوارهای پیرامون دگربار آواز تاریکی را سر می‌دهند
،
شاید هم مرده‌ها، یا ارواح صاحبان پیشین اتاق،
شاید همگی نویسنده‌هایی مسکوت و مرده در منجلاب این اتاق پژمرده‌اند
و دنیای آن‌سوی پنجره این مرتبه خاموش است.
آن‌گاه نویسنده می‌نویسد. مگر او چه امیدی جز پیوند انگشت‌ها با قلم دارد؟
چه راهی دارد جز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

MAEIN

مدیر تالار نقد + ناظر رمان
پرسنل مدیریت
مدیر تالار نقد
تاریخ ثبت‌نام
18/4/21
ارسالی‌ها
1,718
پسندها
4,367
امتیازها
21,173
مدال‌ها
15
سطح
13
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #9
***
(خفتگی ناپایدار)


کورسوی امیدی‌ست در ذهن،
امیال محال و در عین حال امیدبخش
تابش کلماتِ از پیش مقدرشده
در پیچ و خم دهان او
که تماماً آن خبط بی‌پایان را می‌میراند،
و تنها امید است که این‌گونه با تلاطم در جان باقی‌ست
تا آن‌گاه که سکوت شب زمزمه می‌کند
هیچ انسانی تا ابد خفته باقی نخواهد ماند.
 

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 2)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا