• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان گریز از شیدایی | ملی ملکی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع مِلی
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 10
  • بازدیدها 130
  • کاربران تگ شده هیچ

مِلی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
27/7/24
ارسالی‌ها
10
پسندها
17
امتیازها
33
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
از روی صندلی بلند می‌شود و با قدم‌های بلند خود را به او می‌رساند و صدایش می‌زند.
- خانم چند لحظه برمی‌گردین؟
می‌ایستد.‌ به سمت مرد برمی‌گردد و سؤالی نگاهش می‌کند. مرد دوم، نگاهش با شک بین اتاق و آن دختر در نوسان بود‌.
دختر بی‌حوصله منتظر حرف مرد می‌شود.
- امرتون؟
مرد روبه همراهش برمی‌گردد‌ و مخاطب قرارش می‌دهد‌:
- امیر برو اتاق و چک کن.
امیر سر تکان می‌دهد و به سمت اتاق می‌رود.
مرد به اتیکت چسبانده شده بر مقنعه‌اش نگاهی می‌اندازد و با چشمانی که به دنبال واکنش اشتباهی از او بود، مخاطب قرارش می‌دهد:
- می‌تونم صورتتون و ببینم؟دختر بی‌حوصله ماسک‌اش را پایین می‌کشد.
- خب؟
مرد مو‌شکافانه نگاهش می‌کند.
امیر به سمت مرد می‌آید و به او اطمینان می‌دهد که سایه در اتاقش است. ولی مرد دست‌بردار نبود.
-...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا