نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان رستن آندیا | آتنه کاربر انجمن یک رمان

☆هیرو☆

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
141
پسندها
1,441
امتیازها
9,703
مدال‌ها
9
  • #11
- اما حضور شما به شدت لازمه قربان! در میون مردم شایعه شده که پادشاه خود شما رو از خدمت برکنار کردند و علت خانه‌نشینی شما بی‌رحمی و نامردی پادشاست! خود پادشاه شخصاً شما رو دعوت کردند تا حداقل این شایعات مردم تموم بشه و ببینند که ایشان با شما هیچ خصومتی ندارند، و البته شما رو یکی از دوستان قدیمی خود می‌دانند.
پدر آخرین قطرات قهوه‌اش را نوشید و با آرامش فنجان را روی میز گذاشت، سکوت او تقریباً حرص جوان آشفته را درآورده بود. قطعاً هرچه زودتر به دنبال جواب مثبت پدر بود.
من ناچار از جایم بلند شدم، چون پاهایم خواب رفته بودند و من تا الان به زور توانستم این وضع را تحمل کنم. به دنبال من دو مرد جوان نیز ایستادند و من با اشاره دست آن‌ها را به نشستن دوباره دعوت کردم. به سمت پنجره رفتم و به گل‌های...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ☆هیرو☆

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا