سلام، بنده رو که خیلیا اینجا میشناسن، معروفم به حصار، ولی خودم هاجرم
نویسندگی یه بخش فوق کوچیکی از زندگیمه که بعد بزرگی از افکارمو تو دست خودش گرفته. یعنی تمام وقت بهش فکر میکنم ولی وقت کمی رو بهش اختصاص میدم.
اگه از اول اولشم بخوام بگم، اینطوره که من تا یازده سالگی نمیدونستم نویسندهها یکی از خودمونن، یه چی تو ذهنم بود که فقط یه سری آدم خاص که ما نمیشناسیم و اصلا مثل شاه و پریونن میتونن بنویسن. کتابایی که تو زندگیم بودن خلاصه میشدن تو کتاب درسی که به خاطر حافظهی فوق خوبم لاشونم باز نمیکردم
یعنی هر چی معلم سر کلاس میگفت همون تا آخر سال ملکه ذهنم بود. و در اصل کتاب به مشقایی که یکی درمیون بهمون میدادن ختم میشد و من بزور انجام میداد. چون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.