- ارسالیها
- 10
- پسندها
- 82
- امتیازها
- 83
- سن
- 22
- نویسنده موضوع
- #1
کد داستان : 604
ناظر: ستایش؛
به نام خدا
نام داستان: ته ماندههای بوی بابونه
ژانر: اجتماعی
نویسنده: پرتوِماه
تقدیم به خیره کنندهی ایهامدار:>>>>>>
خلاصه:
صدای خندههای کودکانه، غرغرهای بامزه، وسواس انگشتهای دستمال به دست، عطر ادویههای پخش و پلا، ورقهای کتاب روی میز، بابونههای جا خوش کرده میان گلدان، رد سرخ خون همه را با خود برد. باد میان بلوطهای آویزان میوزید. بابونههای خشک میان باد چرخیدند و لابهلای کارتنهای پخشوپلا گم شدند. برگهای خیس خورده در خون بابونهها و نالههای گربه میان سکوت خانه میپیچید.
صفحات باز کتاب در دستان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر