متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان جبران مافات | حنانه شیرزاد کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع m._.r
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 12
  • بازدیدها 308
  • کاربران تگ شده هیچ

به نظرتون‌ مهرداد می‌فهمه حنا کجاست یا به نقشه ی رها پی می‌بره؟

  • می‌فهمه‌ حنا کجاست

    رای 0 0.0%
  • به رها اعتماد می‌کنه

    رای 0 0.0%
  • به نقشه‌ی رها پی می‌بره

    رای 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    0
  • نظرسنجی بسته .

m._.r

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
20
پسندها
101
امتیازها
490
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #11
چشمی گفتم و سرپرست خدمتکارها‌ من رو به سمت اتاقی هدایت کرد تا لباس‌هام رو عوض کنم و شروع به انجام کارها بکنم. اصلاً چرا مشخصاتم‌ رو نپرسید؟ مثلاً این‌که کی هستم و کجا زندگی می‌کنم و چند سالمه و ... . سریع گوشیم رو درآوردمو‌ به سامی زنگ زدم. بعد از چند تا بوق جواب داد:
- جانم رها!
- ببینم من که هنوز مشخصاتم‌ رو بهشون ندادم، پس اینا‌ چه‌طوری بهم اعتماد کردن؟
- عزیزم الان که دیگه عصر حجر نیست، اینا هم یک سایت دارن که اطلاعات شما توش، آپلود می‌شه؛ یعنی اونا‌ اسمت رو سرچ می‌کنن و بعد هر چیزی که بخوان در موردت بدونن بالا میاد!
- به نظرت مشکوک نیست؟
- رها خواهشاً فاز کارآگاه‌ها رو برندار خوشم نمیاد!
- اصلاً از کجا معلوم خودت جزوشون‌ نباشی؟
با حرص گفت:
- رها! بس می‌کنی یا نه؟ الآن هم کار مهمی‌...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : m._.r
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ❁S.NAJM

m._.r

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
20
پسندها
101
امتیازها
490
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #12
مبهوت به صحنه‌ی مقابلم خیره شده بودم، این.. این بچه چی پس؟ آتش از پنجره‌های عمارت شعله‌ور شده بود و پیمان سعی داشت از دستم فرار کنه و به سمت اون‌جا بره.
پیمان با گریه فریاد می‌زد:
- خانم.. خانم تورو خدا بذار برم! پدر و مادرم اون‌جا هستن! بذار برم!
- آروم باش عزیزم! آروم باش!
- من بدون اونا چی‌کار کنم؟ من.. من مامان و بابام رو می‌خوام! لطفا.. لطفاً نجاتشون‌ بدین!
دست‌های کوچکش رو، روی صورتش گذاشته بود و زار می‌زد. مردد به ساختمون نگاه کردمو به بچه گفتم:
- باشه، صبر کن زنگ می‌زنم آتش‌نشانی!
ولی، پیمان دست بردار نبود، دیگه از آروم بودنش خبری نبود، فقط مدام سراغ آقا و خانم برنا می‌گشت. به آتش‌نشانی زنگ زدم و بعد ده دقیقه اومدن. هم‌زمان پلیس هم سر رسید. مهرداد هم همراهشون‌ بود و تلو تلو...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : m._.r
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ❁S.NAJM

m._.r

نو ورود
سطح
1
 
ارسالی‌ها
20
پسندها
101
امتیازها
490
مدال‌ها
1
  • نویسنده موضوع
  • #13
چپ چپ نگاهم کرد و گفت:
- خودتو به اون راه نزن! ما می‌دونیم آتش‌سوزی کار توعه‌! پس یا با زبون خوش اعتراف می‌کنی یا می‌فرستم زندان آب خنک بخوری بلکه اون موقع‌ حقیقت‌ رو بگی‌!
خب چی باید می‌گفتم؟ این‌که یه زن رو قبل انفجار دیدم که وارد خونه شد؟ زنی که فقط نیم‌رخش رو دیدم؟ اصلاً مگه اون خونه دوربین‌ مداربسته‌ نداره؟ چشمام رو‌ ریز کردم‌ و گفتم:
- تا جایی که من یادم میاد اون خونه دوربین داشت چک نکردین؟
امید متعجبانه‌ گفت:
- اشتباه‌ می‌کنی، اون خونه دوربین نداره!
متفکر بهش زل زدم و گفتم:
- ولی من دیدم! حتی تو حیاط خونه هم بود!
امید جلوم نشست و گفت:
- ما چیزی پیدا نکردیم خانم! چرا ان‌قدر اصرار داری دروغ‌هات واقعیت داشته‌ باشه؟
- دروغ‌ نیست من دارم راستش‌ رو می‌گم و شما فکر‌ می‌کنید بهونه‌ میارم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : m._.r

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا