نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان پیکار | مهدیه شکرانی کاربر انجمن یک رمان

mahd_yeh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام رمان :
پیکار
نام نویسنده:
مهدیه شکرانی
ژانر رمان:
مافیایی، عاشقانه
کد رمان: 5815
ناظر: ❁S.NAJM ❁S.NAJM
خلاصه:
لقبش برازندش بود! همون شیش حرفی که طعمه‌هاش میتونن تو آخرین لحظات عمرشون زمزمه کنن. یه چیزی بگم بین خودمون بمونه، منم ازش می‌ترسم!
مگه میشه از کسی که لقب شیطان رو داره نترسید؟!
و درموردش چی میگن؟ درسته اون وسوست می‌کنه؛
وسوسه برای انجام کارای بد...
وسوسه برای بازیکن شدن بازیی که می‌دونه خودش برندست، مجبور به مبارزه میشی و در آخر...

پیکار خشونت هدفمند برای تضعیف، چیرگی، یا کشتن طرف مقابل، یا جابجا کردن آن از مکانی است که نمی‌خواهد یا لازم نمی‌داند. به معنی مبارزه هم هست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Armita.sh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,485
پسندها
20,670
امتیازها
46,373
مدال‌ها
42
  • مدیر
  • #2
25435D18-D01C-4410-B2BD-E9EE9F9408ED.jpeg
«به نام داعیه‌ی سر متن‌ها»

نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین جامع تایپ رمان

آموزش قرار دادن رمان را در تاپیک زیر دنبال کنید.

نحوه‌ی قرار دادن رمان در انجمن برای مطالعه کاربران

و برای پرسش سوالات و اشکالات خود در رابطه با رمان به لینک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Armita.sh
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ❁S.NAJM

mahd_yeh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • نویسنده موضوع
  • #3
مقدمه:
مبارزه با سرنوشت چیزی بود که یاد گرفته بودم!
فقط منم که می‌تونم از خودم محافظت کنم،
فقط، به خودم می‌تونم اعتماد کنم.
این یه قانون نانوشته بود که تو مغزم هکش کرده بودم و
تو بارها بهم ثابتش کردی و بازم، تو تنها کسی بودی که باعث شد فراموشش کنم و باز...
تو برنده‌ی همه‌ی بازی‌هایی بودی که راه انداخته بودی؛ اما انگار یادت رفته بود من، یه زنم! و یه زن هیچ وقت دست از مبارزه برنمی‌داره حتی اگه کسی که مقابلشِ لوسیفر باشه!
***
(کالیفورنیا_ساعت ۱۰:۱۴)
طناب رو دور کمرم محکم کردم و چند بار نفس عمیق کشیدم تا به خودم مسلط شم. قلبم تند میزد و مطمئن بودم چشم‌هام از شدت هیجان برق میزنه. برای کنترل استرسم ضربه‌ی محکمی به دو طرف صورت یخ زدم، زدم و زیر لب زمزمه کردم:
- شت... آروم باش دختر!
دوباره نفس...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] ❁S.NAJM

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 6)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا