- تاریخ ثبتنام
- 21/6/22
- ارسالیها
- 37
- پسندها
- 158
- امتیازها
- 503
- مدالها
- 1
- سن
- 19
سطح
1
- نویسنده موضوع
- #11
وارد اتاق شدم و در رو بستم. نگاهی به ساعت رو دیوار انداختم که شش و نیم رو نشون میداد. بدنم رو خشک کردم حوله رو روی چوبرخت پشت در آویزون کردم تا خشک بشه، دست به کمر خیره به اتاقم شدم. سمت راست اتاقم رو کمد دیواری تا سقف پوشونده بود و سمت چپ هم آینهی قدی و کنارش یه میز تحریر و تجهیزات لازم! علاقهای به تخت نداشتم و روی زمین خوابیدن حس بهتری بهم میداد. کلید برق رو فشردم تا لامپ روشن بشه و بهتر بتونم ببینم. به سمت اولین در کمد که مخصوص لباسهای اسپرت و راحتیم بود رفتم و تیشرت و شلوارک ست مشکی سادهای از روی رگال بیرون کشیدم. شلوارک رو پوشیدم که در اتاق بیهوا باز شد و عطا گفت:
- داداش بیا سفره رو پ ..
حرفش توی دهنش ماسید که سوالی سرم رو تکون دادم و گفتم:
- خب بقیهی حرفت؟
آب دهنش و قورت...
- داداش بیا سفره رو پ ..
حرفش توی دهنش ماسید که سوالی سرم رو تکون دادم و گفتم:
- خب بقیهی حرفت؟
آب دهنش و قورت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش