- تاریخ ثبتنام
- 16/3/25
- ارسالیها
- 17
- پسندها
- 26
- امتیازها
- 40
سطح
0
- نویسنده موضوع
- #1
نام دلنوشته: هجاهای رمیده
نویسنده: عسل
ژانر: درام
مقدمه:
«خاکستر و باد»
شب، با ردای سیاهش بر تن جهان چنگ انداخته و ستارگان، همچون چشمهای خاموش فراموششدگان، در ژرفای ظلمت به خاکستر بدل شدهاند. زمستان، با انگشتان استخوانیاش، شیشههای جهان را خراش میدهد و باد، همانند نوحهخوانی سرگردان، در کوچههای متروک زوزه میکشد.
درختان، با شاخههایی لاغر و بیمار، بر بستر سرد زمین زانو زدهاند و ماه، آن گورکن خاموش، گویی گورهای تاریکی را با نور بیرمقش حفر میکند. سایهها، در کنج دیوارها به خواب مرگ فرو رفتهاند و عقربههای ساعت، دندانهای زهرآلودشان را در تن لحظهها فرو میبرند.
هوا بوی کهنگی میدهد، بوی خاطراتی که در گور فراموشی پوسیدهاند. پشت پنجرهای غبارگرفته، فانوسی...
نویسنده: عسل
ژانر: درام
مقدمه:
«خاکستر و باد»
شب، با ردای سیاهش بر تن جهان چنگ انداخته و ستارگان، همچون چشمهای خاموش فراموششدگان، در ژرفای ظلمت به خاکستر بدل شدهاند. زمستان، با انگشتان استخوانیاش، شیشههای جهان را خراش میدهد و باد، همانند نوحهخوانی سرگردان، در کوچههای متروک زوزه میکشد.
درختان، با شاخههایی لاغر و بیمار، بر بستر سرد زمین زانو زدهاند و ماه، آن گورکن خاموش، گویی گورهای تاریکی را با نور بیرمقش حفر میکند. سایهها، در کنج دیوارها به خواب مرگ فرو رفتهاند و عقربههای ساعت، دندانهای زهرآلودشان را در تن لحظهها فرو میبرند.
هوا بوی کهنگی میدهد، بوی خاطراتی که در گور فراموشی پوسیدهاند. پشت پنجرهای غبارگرفته، فانوسی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش