• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان گژنام | ریحانه علیزاده کاربر انجمن یک رمان

zxcvbnmlp

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
19/3/25
ارسالی‌ها
18
پسندها
24
امتیازها
40
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام رمان :
گژنام
نام نویسنده:
ریحانه علیزاده
ژانر رمان:
#سیاسی #جاسوسی #جنایی
کد رمان: 5847
ناظر: Raha~ Raha~


خلاصه: در جهانی آشفته که هر تصمیم سیاسی می‌تواند آغاز یک فاجعه باشد، دختری ازدل تاریکی برمی‌خیزد، مأموری که گذشته‌اش رازآلود است و آینده.اش گره خورده با سرنوشت ملت، مأموریتی محرمانه، دشمنی نامرئی و توطئه‌ای که می‌تواند جهان را به آتش بکشد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

AROOS MORDE

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
10/7/21
ارسالی‌ها
2,070
پسندها
23,875
امتیازها
46,373
مدال‌ها
27
سن
22
سطح
30
 
  • مدیر
  • #2
795136_60e37fa2aa8f2b5b6992be8bb9684e4c (1).jpg
«به نام داعیه‌ی سر متن‌ها»

نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین جامع تایپ رمان

آموزش قرار دادن رمان را در تاپیک زیر دنبال کنید.

نحوه‌ی قرار دادن رمان در انجمن برای مطالعه کاربران

و برای پرسش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : AROOS MORDE

zxcvbnmlp

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
19/3/25
ارسالی‌ها
18
پسندها
24
امتیازها
40
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
پارت_ ۱

فصل اول: قانون تراژدی



با خستگی که بعد از بیست ساعت کار درون بدنش ایجاد شده بود پرونده مقابلش را بست و به پشت صندلی اش تکیه داد و به ساعت روبه رویش خیره شد، ساعت از نیمه شب گذشته بود، باید به خانه برمی‌گشت و نفسی چاک می‌کرد تا دوباره سرحال به محل کارش برمی‌گشت تلفنش را از روی میز کارش برداشت و نگاهی انداخت، هنوز هم به این امید که شاید میسکالی از طرف آلبرتو برایش آمده باشد ولی ناامید دوباره تلفنش را با پشت روی میزش گذاشت و چشم بست، با دو انگشت استخوان بینی اش را مالید که در با ضربی باز شد و اولگا را در چهار چوب در دید، اولگا بهترین دوستش در سازمان بود که از کودکی با او بزرگ شده بود به طوری مانند خواهر نداشته اش همدمش بود

لورا_ اولگا، من شدم و تو شدی، یاد نگرفتی باید قبل وارد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

zxcvbnmlp

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
19/3/25
ارسالی‌ها
18
پسندها
24
امتیازها
40
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
پارت _۲


پشت چراغ قرمز چشم به ثانیه ها دوخته بود تا زود حرکت کند و از دست آن لحظه های کسل آور خلاص شود، خیابان های ویرجینیا در آن لحظه شب، بسیار ساکت و سوت کور است و به جز عبور تک و توک از ماشین ها چیزی به چشم نمی خورد، با پایان ثانیه ها پایش را روی پدال گاز گذاشت و سمت خانه اش راند

اکثر مأمور های سازمان بی پدر و به صورت ازدواج سفید به دنیا آمده بودند سرنوشت شوم اوهم همانند دیگر ماموران به صورت عجیبی با این سازمان گره خورده بود، از بچگی آنجا بزرگ شده بود و تعلیم و تربیت یافته بود تا بتواند یک مأمور مخفی ماهری بشود و برای کشورش یک فرد مفید باشد

در سازمان برای تبعيض هایی که بین زن و مرد ایجاد شده بود توانست به سختی خودش را بالا بکشد و جزء یکی از بهترین و موفق ترین مأمور های سازمان سیا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

zxcvbnmlp

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
19/3/25
ارسالی‌ها
18
پسندها
24
امتیازها
40
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #5
پارت _۳


خیلی آرام گفت

لورا _دستم و ول کن ،میخوام برم

لئوناردو _ تو از انتخابت پشيمون میشی

لورا ابرویی بالا انداخت و گفت

لورا _در مورد؟

لئوناردو _البرتو سان ، اون نمی تونه همسر خوبی برای تو بشه

لورا _کی این چرندیات و تو حلقت کرده ،من و اون فقط دوستیم، یادت که نرفته افراد سازمان نمی تونن تشکیل خانواده بدن

لئوناردو _ اگه تو بخوای میشه ،فقط کافیه بهم بگی

با یک حرکت دستش را آزاد کرد و گفت

لورا _نمی خوام ،تو مگه به خون من تشنه نبودی ،پس چرا می‌خوای تظاهر کنی نگرانمی

لئوناردو _چون من واقعا نگرانتم

لورا _ولی من نیازی به نگرانی تو ندارم

میخواست از اتاق خارج شود که لئوناردو با آن هيکل غول‌پیکرش مانعش شد میشی های لورا به زمرد های لئوناردو خیره شد

لئوناردو _این قدر بی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

zxcvbnmlp

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
19/3/25
ارسالی‌ها
18
پسندها
24
امتیازها
40
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #6
پارت چهارم


لورا که به خاطر حال خرابش به دنبال بهانه ای می‌گشت گفت

لورا _آقای کوهن من خیلی دوست داشتم قبول کنم ولی چند روزی میشه حال روحی خوبی ندارم و فکر نکنم با این وضعیت بتونم مأموریت به این مهمی رو پیش ببرم

دیوید _ به امید خدا خوب بشی ،تو تنها کسی هستی که میتونیم بهش امید داشته باشیم ،مأموریت خیلی سختیه هر ناشی نمی تونه این مسئولیت و قبول کنه

لورا _میدونم ...

لورا که اصرار زیادی بر قبول نکردن داشت ،رئیس را کلافه کرده بود برای همین بدون اینکه به عقب برگردد با صدای بم خشدار مردانه اش لب زد

ویلیام _ خانم لورا اسمیت قانون اول سازمان چیه ؟

با صدای جدی و محکم رئیس لرزه ای به جانش نشست ،چه کسی باشد که بخواهد بر خلاف میل رئیس عمل کند نگاهش را سمت نوک کفش هایش سو داد و آرام زمزمه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

zxcvbnmlp

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
19/3/25
ارسالی‌ها
18
پسندها
24
امتیازها
40
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
پارت _۵


رو به لورا گفت

دیوید _شرح مأموریت بر این قراره ، چینی ها علاقه زیادی به کشفیات دارن ،دوست دارن خودشون اولین نفر هایی باشن که چیزی رو میسازن چند وقت پیش از طرف جاسوس هامون بهمون اطلاع دادن که توی یه آزمایشگاهی یه سلاح فوق سری ساختن که برای جامعه خطرناکه
ما مسؤل نجات جان مردم های بی گناه هستیم، درسته ؟

لورا سرش را تکان داد و گفت

لورا _بله شما درست میفرمایید ،ولی این سلاح فوق سری چیه که جون مردم ها در خطره

دیوید _ به وسیله سلاح های بیولوژیکی تونستن یه سلاح خطرناک کشتار جمعی بسازن

لورا موشکافانه گفت

لورا _ سلاح خطرناک ،خب اون چی هست ؟

ویلیام که تا کنون ساکت بود و مکالمه آن هارا گوش میداد گفت

ویلیام _یه ویروس ،که خطرناکه ،اگه اون ویروس بین مردم پخش بشه جون ميليون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا