- تاریخ ثبتنام
- 14/8/25
- ارسالیها
- 23
- پسندها
- 46
- امتیازها
- 40
سطح
0
- نویسنده موضوع
- #21
پیمان :
آروم چشمام و باز کردم و روی تخت نشستم به پروا که هنوز خواب بود نگاه کردم.
دیشب وقتی رسیدیم خواب بود منم بیدارش
نکردم و اوردمش بالا.
الآنم ساعت دوازده ظهر و هنوز خوابه.
بلند شدم و رفتم طرف میزم کشو رو باز کردم و سیگاری درآوردم و آتیش زدم پوکی بهش زدم
و به دیشب فکر کردم دلیل اون آزمایشها چی بود؟ دنبال آدم خاصی بین ما میگشتن؟
حس خوبی به این قضیه نداشتم باید ذهنمو از این موضوع منحرف میکردم.
رفتم سمت دستشویی آبی به صورتم زدم و اومدم بیرون لباسهام و عوض کردم موهام و شونه کردم و گوشیم رو برداشتم و ازساختمون خارج شدم، سوار ماشین شدم و به طرف شرکت روندم.
بعد از نیم ساعت ماشین رو جلوی ساختمون بزرگ شرکت نگه داشتم و پیاده شدم و وارد شرکت شدم.
ساختمون پانزده طبقه بود و هر طبقه مربوط به...
آروم چشمام و باز کردم و روی تخت نشستم به پروا که هنوز خواب بود نگاه کردم.
دیشب وقتی رسیدیم خواب بود منم بیدارش
نکردم و اوردمش بالا.
الآنم ساعت دوازده ظهر و هنوز خوابه.
بلند شدم و رفتم طرف میزم کشو رو باز کردم و سیگاری درآوردم و آتیش زدم پوکی بهش زدم
و به دیشب فکر کردم دلیل اون آزمایشها چی بود؟ دنبال آدم خاصی بین ما میگشتن؟
حس خوبی به این قضیه نداشتم باید ذهنمو از این موضوع منحرف میکردم.
رفتم سمت دستشویی آبی به صورتم زدم و اومدم بیرون لباسهام و عوض کردم موهام و شونه کردم و گوشیم رو برداشتم و ازساختمون خارج شدم، سوار ماشین شدم و به طرف شرکت روندم.
بعد از نیم ساعت ماشین رو جلوی ساختمون بزرگ شرکت نگه داشتم و پیاده شدم و وارد شرکت شدم.
ساختمون پانزده طبقه بود و هر طبقه مربوط به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش